عملیات بزرگ آزادسازی شهر موصل واقع در استان نینوا حدود هشت ماه پیش یعنی در روز ۱۶ اکتبر سال ۲۰۱۶ با دستور مستقیم «حیدر العبادی» نخست وزیر و فرمانده کل نیروهای مسلح عراق کلید خورد.
گفتنی است، وزارت دفاع عراق امروز با صدور بیانیه ای اعلام کرد که دیگر هیچ منطقه ای در موصل تحت اشغال داعش باقی نمانده است. حالا کاربران فضای مجازی با پست های خود در شبکه های اجتماعی خوشحالیشان را از آزادسازی موصل نشان دادند.
کاربری نوشت:"موصل آزادشد .موصل با مقاومت آزاد شد نه با مذاکره با داعشیان ."
کاربری نوشت:" موصل آزاد شد «دولت دروغین» ساقط شد. اهتزار پرچم عراق بر فرار ساختمانهای محله «موصل القدیمه»"
.
کاربری نوشت:"موصل آزاد شد میگن شاه عربستان زنگ زده موصل با بغدادی حرف بزنه"
کاربری نوشت:"حمله داعش به عراق باعث شد بسیج مردمی عراق شکل بگیرد الان حزب الله فقط یک کشور نیست .اسرائیل با چندین کشور و با چندین حزب الله رو به روست"
کاربری نوشت:"تلویزیون عراق دقایقی قبل از پایان کار داعش در موصل خبر داد.با تسلط نیروهای عراقی بر مسجد نوری موصل، تلویزیون دولتی عراق رسما اعلام کرد که حکومت داعش بر موصل به پایان رسید. به نقل از وزارت دفاع عراق گزارش داد هیچ منطقهای در موصل در دست داعش باقی نمانده است.نیروهای عراقی توانستند 37 زن و کودک را که در منطقه باب الجدید موصل در اسارت داعش بودند آزاد کنند.
منابع خبری به نقل از ارتش عراق می گویند که نیروهای پراکنده داعش که در موصل هستند توان عملیات انتحاری را ندارند. نیروهای عراقی مرکز فرماندهی داعش در موصل را تصرف و مسجد جامع النوری و مناره الحدبا را از اشغال تروریست ها آزاد کردند."
کاربری نوشت:"آزادسازی موصل از چنگال داعش جنایتکار و حامیانشان بر همه مسلمین مخصوصا نیروهای مقاومت مردمی عراق حشدالشعبی مبارک باد
خداقوت حشدالشعبی قهرمان"
کاربری نوشت:"به مناسبت ازادی موصل"
کاربری نوشت:"سمه تعالی . موصل آزاد شد /از قول من به کلیه رزمندگان اسلام که با دشمنان اسلام مبارزه میکنند تبریک بگویید. اسلام و مسلمانان متعهد، به این پیروزیهای چشمگیر شما چشم دوختهاند، و از یاد هیچ یک از ما نخواهید رفت.
امام خمینی (ره)؛ ۲۵ آبان ۱۳۶۱ "
کاربری نوشت:"اگر مدافعان حرم نبودند... فاصله موصل با نزدیکترین شهر در ایران ۱۷۵ کیلومتر است؛ تقریبا اندازه فاصله تهران تا قم."
همچنان موضوع کشورهای حاشیه خلیج فارس در میان افکار عمومی شرق و غرب با موضوع نفت عجین شده است. در آمریکا همچنان افکار عمومی این کشور ، دولتهای خلیج فارس را با عنوان واردات نفت میشناسند. بر اساس نظرسنجی که صورت گرفته است، بیشتر آمریکاییها اعتقاد دارند که ۷۳% از واردات نفت آمریکا از طریق عراق و عربستان تأمین میشود. این در حالی است که میزان واقعی این واردات حدود ۱۲.۸ درصد است که بیشتر آن از عربستان وارد میشود.
کاهش واردات نفت کشورهای حاشیه خلیج فارس به آمریکا، این قدرت بالای تئوری را کاهش نداد، البته آمریکا نیز به ویژه پس از استخراج نفت صخرهای، تکیه خود به نفت این کشورها را کاهش داده است. از سوی دیگر ممنوعیت صادرات نفت این کشورها به آمریکا در سال ۱۹۷۳ باعث شد که رهبران این کشورها دیگر به هیچ وجه به دنبال تحریم نفتی کشورهای غربی بر نیایند. آمریکاییها به آنها فهمانده اند که ممنوعیت مجدد صدور نفت به آنها به معنی تسلط واشنگتن بر منابع نفتی کشورهای خلیجی است. این بدان معنا است که آمریکا به دنبال کمک کردن به نفوذ نفتی عربستان نیست، با این وجود عربستان به همراه دیگر کشورهای حاشیه خلیج فارس خدمات زیادی به کاخ سفید در زمینه تعیین سقف تولید نفت و تعیین قیمت آن ارائه می دهد.
تفاوتهای نسل دوم و نسل اول حکام خلیج فارس
نسل دوم حاکمان خلیج فارس نسخه ای کاملاً متفاوت از نسل اول در زمینه فساد و سوء مدیریت و تکیه به خارج هستند. بین این دو نسل به ویژه در میان رژیمهای پادشاهی تفاوتهای اساسی در مراحل و فعالیت های سیاسی آنها وجود دارد. نسل اول در دوره زعامت جمال عبدالناصر رئیسجمهور مصر زندگی میکرد که در جریان آن حاکمیتهای مرتجع کشورهای خلیج فارس با دو موضوع تلخ مواجه بودند. آنها از سویی نسبت به حاکمیت مردمی جمال عبدالناصر و تأثیرات آن بر تخت پادشاهی خود نگران بودند و از سویی دیگر همواره نسبت به سرنوشت و ثبات تخت پادشاهی خود مردد بودند ، به ویژه که این دوره شاهد تلاشهایی برای کودتا و ترورهای گسترده بود. این نگرانی در رفتارها و تردیدها و وحشت آنها و ملاحظاتشان به ویژه در زمینه تعامل با غرب مشخص بود.
نسل اول در تعامل با آمریکا و به ویژه دشمن صهیونیستی ملاحظه کاری بیشتری از خود نشان می داد و این رفتارها را به صورت محرمانه دنبال می کرد. رژیم آل سعود تماس با نمایندگان دشمن صهیونیستی را در دهه ۶۰ قرن گذشته میلادی از طریق دیدارهای محرمانه در هند آغاز کرد.
نسل اول با زندگی سخت و خشنی مواجه بودند ، آنها سالهای طولانی و سختی را پشت سر گذاشتند که باعث شده بود از واقعیت زندگی ساکنان فقیر کشور اطلاع پیدا کرده و تجربه بالایی برای تسلط و سرکوب رویکردهای قومی مردم به دست آورند. آنها آرمانگرایی کمتری نسبت به نسل دوم داشتند. نسل اول در ظاهر تلاش داشتند اجماع رسمی عربی را حفظ کنند، چرا که میدانستند که مراکز قدرت متعددی در میان جریانهای رسمی عربی وجود دارد. بعد از مرگ جمال عبدالناصر نظام عراق و سوریه و الجزایر و تا حدی لیبی به عنوان مراکز قدرت در برابر هژمونی آل سعود و اعمال معیارهای آن ظاهر شدند.
نسل دوم از حاکمان و پادشاهان رژیمهای عربی حاشیه خلیج فارس، از ضوابط و محدودیتها گریزان هستند. آنها در کاخهای مجلل و با انبوهی از اسراف و تبذیر و خودنمایی بزرگ شده و هرگز با روش زندگی مردم عادی آشنا نشدهاند. آنها در فرودگاهها پیاده راه نرفتهاند و به مصاحبت با مردم عادی و ملاقات با فقرا غیر از فیلم ها عادت ندارند. آنها همچنین در تجربه حاکمیت خود بعد از افول مرحله سلطنت جمال عبدالناصر و سقوط رژیم صدام حسین در عراق و بروز جنگ خونین در سوریه با ثبات سیاسی مواجه هستند. به این ترتیب آنها رقیبی برای نفوذ خود در عرصه عربی ندارند و رقابت منحصر به خود حاکمان خلیج فارس میشود. به همین علت رقابت در میان آنها گسترش پیدا کرده است. همچنین صحبت در رابطه با خطر ایران حالتی از اعتماد به نفس را در میان نسل دوم شاهزادگان عرب به وجودآورده است، این در حالی است که آنها منطقه عربی را تحت سلطه و هژمونی آمریکا قرار داده و به این ترتیب میخواهند از دست تنها دشمنی که برای خود تراشیدهاند، رها شوند. به همین علت است که مذاکرات آنها با مقامات آمریکایی تنها منحصر به رها شدن از خطر ایران است. این موضوع را اسناد افشا شده سایت ویکی لیکس نشان می دهد.
نسل اول با مفاهیم و واژگان نرمش و ملایمت در داخل خاندان حاکم آشنا بودند. به این ترتیب حاکمیت با شاخههای مختلف و متنوع خاندان حاکم و قبایل مختلف با نرمی برخورد میکردند ، این در حالی است که نسل دوم با تعداد بسیار اندکی از افراد داخل خاندان حاکم، به تسلط خود ادامه میدهند. این موضوع معمولاً مربوط به همسر نور چشمی حاکم قبلی در میان سایر همسران می شود. در مورد محمد بن زاید ولیعهد امارات نیز این اتفاق خود را نشان میدهد. او در نشستهای مهم همواره از سوی عبدالله بن زاید و طحنون بن زاید برادران تنی خود احاطه شده است. نسل دوم سیاستهای بستهتری دارند و نرمش و سعه صدر کمتری در تعامل با دیدگاهها و نظرات مختلف از خود نشان میدهند.
شکی نیست که نسل دوم حاکمان عرب پس زمینه ای محدودتر از نسل اول دارند. نسل اول روش مذاکره و سازش با قبایل و مناسبات دیپلماتیک را بلد بودند، اما نسل دوم ائتلاف قبایل و دولت ها را در طبقی از طلا دریافت کرده اند. این نسل به علت اینکه باسوادتر از نسل قبل هستند، خودکامه و مستبد و متکبر هستند. البته آموزش نسل دوم به روش تحصیلات سنتی نیست، به عنوان مثال محمد بن نایف از دانشگاه لوئیس اند کلارک فارغ التحصیل نشده است، بلکه دوره ویژهای را در "اف بی آی" پشت سر گذاشته است. ترکی بن فیصل بن عبدالعزیز نیز تحصیلات خود را در دانشگاه جورج تاون به پایان نرساند. پادشاه اردن نیز مدرکی از این دانشگاه ندارد، بلکه چند واحد را در برنامه آموزشی مخصوص پشت سر گذاشته است. البته بر اساس زندگینامه ، ملک عبدالله پادشاه اردن و محمد بن زاید از دانشکده ساند هرست انگلیس فارغالتحصیل شده اند. اما آنها مانند ملک حسین یا خالد بن سلطان با تحصیل در این دانشکده ها به مدرک تحصیلی دست پیدا نکردند. آنها از طریق برنامههای عادی و دانشگاهی این دانشکدهها فارغالتحصیل نشدهاند، بلکه برنامهای آسان و مختصر برای آنها تدوین شده است. با این وجود آنها به زبان انگلیسی صحبت میکنند و همین موضوع احساس برتری به آنها می دهد.
آرمانگراییها و پروژههای سلطه طلبانه محمد بن زاید
محمد بن زاید به سرعت خود را ارتقا داده و با کمک آمریکا و اسرائیل خود را برای رهبری منطقة عربی آماده کرده است. او هرگز از نظام ال سعود دل خوشی نداشته است. اختلافات میان خاندان آل سعود و آل نهیان تاریخی است ، اما نظام آل سعود سعی کرده بزرگترین رشوه تاریخ را به آل نهیان بدهد تا از منطقه البریمی دست بردارند. به همین علت بود که متن توافق امضاء شده بین عربستان و امارات به صورت کامل منتشر نشد. دولت عربستان هرگز از مداخله در امور داخلی امارات دست برنداشته است. بنا به اسناد منتشر شده از طریق ویکی لیکس ریاض حاکم شارجه را که مذهبی حنبلی دارد، و مانند حاکمیت ابو ظبی مالکی نیست، تامین مالی می کند. اختلافات بین عربستان و امارات طی سالهای اخیر نیز مسکوت نبوده و در نهایت باعث کنار رفتن امارات از اتحادیه نقدینگی خلیج فارس شد، اقدامی که در اعتراض به عدم انتخاب این کشور به عنوان مقر بانک مرکزی کشورهای حاشیه خلیج فارس صورت گرفت.
محمد بن زاید احتمالاً امروز قویترین حاکمان عرب باشد. وی میداند که مناسبات نفتی برای ایجاد اتحادهای استراتژیک با آمریکا کافی نیست. به همین علت سعی دارد نقش اسرائیل را در مأموریتهای امنیتی و اطلاعاتی برای دولت آمریکا بازی کند. متحد اردنی دیگر برای آمریکا کارآیی ندارد، این موضوع تنها به علت توانمندیهای ذهنی و سیاسی محدود حاکمیت اردن نیست، بلکه برای آن است که این کشور سعی داشته طی دهه های گذشته و در دوره حاکمیت ملک حسین رهبران فلسطینی و نمایندگی آنها را برای خود به دست آورد. با این وجود ملک عبدالله اقدام به تأسیس نیروهای ویژه کرد که این نیروها به آمریکا در جریان عملیات نظامی اشغالگران در منطقه عربی کمک میکند.
محمد بن زاید اما خدماتی بسیار بیشتر از این موارد به آمریکا ارائه کرده است. این کشور اختیار محمد دحلان را نیز در دست دارد که به عنوان یکی از مهرههای فلسطینی باعث رضایت صهیونیستهای کنگره آمریکا شده است. علاوه بر این که وی مثل شاه اردن نیست که هزینه خدمات خود را از آمریکا طلب کند. در موضوع اسرائیل دیگر پادشاه اردن تنها حاکمیتی نیست که همکاریهای امنیتی و سیاسی با دشمن صهیونیستی داشته باشد. اسناد ویکی لیکس نشان میدهد که مواضع محمد بن زاید در پرونده درگیریهای عربی و اسرائیلی حتی از مواضع " اعتدال گرایانه " حاکمیت سعودی نیز فراتر رفته است. آنها هیچ دشمنی غیر از ایران ندارند. آنها این موضوع را از تجربه قطر آموخته و آن را گسترش داده اند. اگر قطر در سیاست خارجی خود به دنبال نزدیک شدن به واشنگتن از طریق اسرائیل و عادی سازی روابط به صورت تدریجی با این رژیم بود، اما دولت امارات در این زمینه بسیار فراتر از قطر عمل کرده است.
محمد بن زاید می خواهد نمونه عربی رژیم صهیونیستی شود، اگر دولت قطر با تامین مالی مستقیم خود با شاخه دموکرات لابی صهیونیستی (یعنی موسسه بروکینگز به ریاست مارتین اندیک) ائتلاف کرده، محمد بن زاید ائتلاف ها و تامین مالی خود را شامل بسیاری از مراکز و مؤسسات صهیونیستی مرتبط با سیاست خارجی کرده است. وی در این زمینه از فعالیتهای یوسف العتیبه سفیر فعال خود بهره برده است. او فرزند وزیر نفت امارات در دهه ۷۰ و ۸۰ قرن گذشته میلادی است و متخصص جمعآوری مدارک مختلف برای خود است. او ۳۳ دیوان شعر به نام خود منتشر کرده، اما احتمالا خودش حتی یک قصیده نیز نسروده است. او فعالیتهای زیادی برای افزایش نفوذ امارات در واشنگتن انجام داده است. بهعنوان مثال العتیبه طی یک هفته چهار بار با وزیر جنگ آمریکا دیدار کرده، این افتخاری! است که سفیر کمتر کشور عربی می تواند به آن نائل شود.
العتیبه نماینده پروژه محمد بن زاید در ائتلاف مستحکم با طرفهای صهیونیستی و افراطی در آمریکا است. مناسبات یوسف العتیبه با سازمان دفاع از دموکراسی ها بهترین دلیل در مورد افق سیاسی محمد بن زاید است. این سازمان نسبت به همتایان خود به تازگی تاسیس شده و پس از حوادث ۱۱ سپتامبر و روی کار آمدن جریان افراطی نو محافظهکار در آمریکا تأسیس شده است. محوریت فعالیتهای این سازمان اسلامهراسی تحت عناوین مختلف و فعالیت بر ضد ایران و سوریه و حزبالله و حماس است. این سازمان در میان لابیهای صهیونیستی آمریکا به ایجاد ارتباط بین یاسر عرفات و اسامهبنلادن معروف است. افرادی نظیر ولید فارس و افراطگرایانی از میان نو محافظهکاران آمریکا که خارج از روند فعالیتهای سیاسی هستند، در این سازمان عضویت دارند. رویکرد این سازمان به حدی تند است که کارشناسان آمریکایی و حتی مسئولان این کشور به علت وجهه بد و افراط گرایانه ای که این سازمان در تعامل با مسائل مختلف خاورمیانه دارد، از حضور در کنفرانس های آن خودداری میکنند. مناسبات ویژه العتیبه و این سازمان نه تنها نشان دهنده رویکرد صهیونیستی خاندان بن زاید است، بلکه افراط گرایی صهیونیستی محمد بن زاید را نشان می دهد.
محمد بن زاید از تجربه شرکت بندر دبی در سال ۲۰۰۶ درس زیادی گرفت. این شرکت تلاش داشت قراردادهایی برای مدیریت شش بندر اصلی آمریکا با این کشور امضا کند. افکار عمومی و مطبوعات آمریکایی در آن زمان به علت اینکه یک شرکت عربی نمیتواند چنین قراردادی را امضا کند ، با آن به مخالفت برخاستند. با وجود تشویقهای دولت بوش برای اجرای این پروژه و با وجود یادآوری خدمات گسترده دولت امارات به آمریکا برای اعضای کنگره ، اما کمیته تشکیل شده در کنگره آمریکا این پروژه را با ۶۲ رأی منفی در برابر دو رأی مثبت رد کرد. نحوه تعامل محمد بن زاید با این موضوع جالب بود. او شرکت اماراتی را به یک شرکت آمریکایی فروخت.
محمد بن زاید متوجه شد که باید برای تغییر وجهه دولت و رژیم امارات و خاندان حاکم این کشور در آمریکا کاری بکند. لذا سرمایهگذاریهای گستردهای را در شرکتهای روابط عمومی و لابیها و مراکز مطالعاتی و آمریکایی آغاز کرد. در همین راستا سفیر امارات مناسبات ویژه با روزنامهنگاران مطرح برقرار کرده و آنها را به سفرهای فرا قاره ای با هواپیماهای ویژه و هتلهای گرانقیمت برد. امارات همچنین توافقنامههایی را با شرکتهای روابط عمومی و لابیهایی نظیر "کمپ گولد بیر" و "هیل اند نولتون" و "کامستول گروپ" و دیگر شرکتهای تبلیغاتی منعقد کرد.
امارات همچنین مراکز مطالعاتی نظیر "آتلانتیک کانسل"، "بروکینگز"، "موسسه رند"، "مرکز مطالعات سیاسی و استراتژیک" و "مرکز اسپن" و "آمریکن پروگرس" و "استمسن" و "آکادمی خاورمیانه" را در دلارهای نفتی خود غرق کرد. آکادمی خاورمیانه در ابتدا برای مبارزه با لابی اسرائیلی در آمریکا از سوی خارجی های آمریکا تأسیس شده بود، اما در نهایت با دلارهای امارات به تریبونی برای رژیمهای خلیج فارس تبدیل شد که هیچ رویکرد انتقادی نسبت به اشغالگری اسرائیل در فلسسطین ندارد. امارات همچنین مرکز مطالعات ویژهای با عنوان "آکادمی کشورهای خلیج" تاسیس کرد. مأموریت اصلی این مراکز جذب مسئولان آمریکایی سابق از دو حزب مختلف این کشور در ازای مبالغ مالی سنگین است. به این ترتیب میتوان گفت اظهارات رابرت گیتس وزیر خارجه سابق آمریکا در مؤسسه دفاع از دموکراسی ها نیز رایگان نبود.
محمد بن زاید یکی از مهمترین داوطلبان عرب زبان برای خدمت رسانی به اشغالگری آمریکا در افغانستان و عراق بود. این همان نقش برجسته ای بود که محمد بن زاید در رفتار به سبک اسرائیل به دنبال آن است و این موضوع را از طریق خدمات و مأموریت هایی انجام می دهد.
اول: خدمات داوطلبانه اطلاعاتی: رژیم صهیونیستی از قصور در ارائه خدمات جاسوسی در رابطه با دشمنان کنونی آمریکا رنج میبرد. این رژیم در همین راستا نیروهای جدا شده از کمونیست ها را جذب کرده بود تا اطلاعات جاسوسی را به آمریکاییها برسانند، اما نفوذ در مؤسسات شوروی سابق برای یهودیان ساده تر بود. به این ترتیب نقش موساد در واشنگتن کاهش پیدا کند و اینجا بود که نقش سرویسهای اطلاعاتی عربی برجسته شد. سرویسهای اطلاعاتی اردن و مصر و امارات و عربستان را می توان تنها شاخههایی از سرویس اطلاعاتی آمریکا دانست، البته وقوع انتفاضههای عربی در سال ۲۰۱۱ سرویسهای اطلاعاتی آمریکا را در معرض انتقادات گسترده قرار داد، به این ترتیب آنها مأموریت خود را به برخی سرویس های عربی واگذار کردند.
دوم: توسعه نفوذ امارات و تلاش برای تسلط این رژیم و تعدادی از کشورهای عربی با هدف ترویج نفوذ متحده آمریکا در این کشور دنبال میشود. امارات از طریق سلاح و پول به دنبال افزایش نفوذ خود در فلسطین و اردوگاههای فلسطینی در کشورهای دیگر از جمله تونس و لیبی و مصر و یمن است. این رژیم در چالشی آشکار در برابر حاکمیت سعودی بخش هایی از یمن را حق خود می داند. دولت امارات خود را به عنوان نیروی ضربتی به نیابت از آمریکا در منطقه عربی می داند.
سوم: افزایش سطح ائتلاف با دشمن اسرائیلی و پایین آوردن شرایط سازش با این رژیم. اسناد ویکی لیکس نشان میدهد که سقف پذیرش روند سازش با دشمن صهیونیستی از سوی امارات کمتر از شرایط طرح صلح عربی عربستان است، اما امارات برای جلوگیری از بروز اختلافات خود با عربستان در کنار این کشور قرار گرفته است.
چهارم: ضربه زدن به دیدگاههای مترقی و انقلابی از طریق الگو قرار دادن امارات. آمریکاییها همچنین از این طریق تلاش دارند این گونه در برابر جوانان عرب وانمود کنند که ایجاد آرمان شهرهای عربی از طریق برقراری روابط با شرکتهای آمریکایی و اروپایی امکان پذیر است. در همین راستا روزی نیست که امارات در لیستها و رتبههای بالای جذاب برای جوانان قرار نگیرد و از افراطگرایی در ازای نمونههای عنانگسیخته سرمایهداری و استقبال مطلق از سرمایه گذاری غربی در این کشور تمجید نشود. اماراتی ها در همین راستا تبلیغات سطحی از نوع تشکیل وزارت سعادت و وزارت تسامح را دنبال می کنند، اما هیچ کس این نکته را یادآور نمی شود که در این کشور قوانینی نیز وجود دارد که شهروندان بر اساس آن به علت اعلام همبستگی خود با قطر به ۱۵ سال زندان محکوم می شوند یا تیسیر النجار روزنامه نگار اماراتی به علت انتقاد از مواضع دولت در قبال جنگ غزه زندانی می شود.
پنجم: آرمانگرایی آقای محمد بن زاید در ایفای نقش اسرائیل به عنوان نیروی ضربتی آمریکا در خاورمیانه و خارج از این منطقه دنبال می شود. بر اساس اسناد منتشر شده ویکی لیکس محمد بن زاید در همین رابطه در گفتوگو با آمریکاییها از خودداری برخی کشورهای دیگر نظیر عربستان در ایفای این نقش انتقاد میکند.
ششمین و مهمترین نکته ای که محمد بن زاید از طریق تسلط بر حاکمیت عربستان به دنبال آن است که خود را به عنوان حاکم جهان عرب نشان دهد. وی در تلاشی شکست خورده بعد از مرگ ملک عبدالله پادشاه سابق عربستان سعودی با متعب بن عبدالله ابراز همبستگی کرد تا بتواند حاکمیت کشور را به دست بیاورد. مجتهد در این راستا فاش کرده که امارات نظر تعدادی از شاهزادگان آل سعود را نیز در این راستا خریده بود. اما با شکست وی بلافاصله به سمت محمد بن سلمان گرایش پیدا کرده و این گونه نشان داد که میخواهد واشنگتن را برای انتقال اطمینان از محمد بن نایف به محمد بن سلمان قانع کند.
به این ترتیب مرحله جدیدی در تاریخ معاصر عربی به وجود آمده است، مرحلهای که در آن زمان رقابت و درگیری با اسرائیل دیگر معنایی ندارد و رقابت بین رژیمهای متنفذ عربی برای جلب توجه و نزدیک شدن به اسرائیل و ایفای نقش تاریخی آن در خدمت رسانی به منافع آمریکا است. به این ترتیب رژیمهای رسمی آینده در منطقه رژیم هایی اسرائیلی با پوشش عربی خواهند بود و رقابت بین آل سعود و آل زاید برای تامین این رویکرد است.
فرمان ضدمهاجرتی دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، علیه اتباع 6 کشور مسلمان از ساعات 4:30 بامداد جمعه به وقت تهران، به طور رسمی اجرایی شد.
به موجب این فرمان، اتباع ۶ کشور مشمول تحریم مهاجرتی ترامپ از جمله ایران از این پس، تنها در صورت داشتن یک خویشاوند درجه یک در آمریکا یا ارتباط رسمی با یک نهاد آمریکایی معتبر میتوانند وارد خاک آمریکا شوند.
به نقل از رویترز، درحالی که دولت ترامپ پیشتر اعلام کرده بود افرادی که با یکدیگر نامزد هستند را خویشاوند درجه یک محسوب نمیکند، دو مقام وزارت خارجه و وزارت امنیت داخلی آمریکا اعلام کردند دولت این کشور در آخرین لحظه نظر خود را در این باره تغییر داده و به اتباع ۶ کشور مسلمان که هنوز ازدواج خود را با یک تبعه مقیم آمریکا رسمی نکردهاند، نیز اجازه داده است وارد خاک آمریکا شوند.
گفتنی است وزارت خارجه آمریکا روز سهشنبه پس از تایید فرمان مهاجرتی ترامپاز سوی دادگاه عالی این کشور در بخشنامهای اعلام کرد اتباع ۶ کشور مشمول تحریم مهاجرتی از جمله ایران تنها در صورت داشتن یک خویشاوند درجه یک در آمریکا یا ارتباط رسمی با یک نهاد آمریکایی میتوانند نسبت به دریافت روادید این کشور اقدام کنند.
در این بخشنامه تصریح شده بود منظور از خویشاوند درجه یک، والدین، خواهر و برادر، فرزند، عروس، داماد و همسر بوده و پدربزرگ و مادربزرگ، عمه، خاله، دایی، عمو، خواهرزاده، برادرزاده، نوه یا هر خویشاوند درجه دو دیگری شامل این قانون نمیشوند.
در این بخشنامه تصریح شده بود دولت آمریکا افرادی که ازدواجشان رسمی نشده است یا به اصطلاح «نامزد» هستند را خویشاوند درجه یک محسوب نمیکند.
سفیر آمریکا در سازمان ملل -- گفت: ما از داشتن روابط عادی با ایران و همچنین روابط عادی تهران با جهان جلوگیری می کنیم.
نیکی هیلی با گستاخی ایران را به عقرب تشبیه کرد و مدعی شد: قطعنامه 2231 بارها از سوی ایران نقض شده و شورای امنیت همچنان کاری نکرده است.
وی همچنین به سفرهای سردار قاسم سلیمانی به عراق اعتراض کرد.
به گفته سفیر آمریکا در سازمان ملل، واشنگتن مشغول بازنگری در برجام است اما تا زمانی که ایران به آن پایبند باشد آمریکا هم به آن پایبند خواهد بود.
حجت الاسلام والمسلمین غلامحسین محسنی اژهای معاون اول قوه قضائیه در سخنرانی پیش ازخطبههای نماز جمعه این هفته تهران با اشاره به هفته قوه قضائیه، گفت: هفتهای گذشته هفته قوه قضائیه بود این هفته را به خانواده بزرگ این قوه و ملت شریف ایران تبریک میگویم و امیدواریم بتوانیم آن چه که شایسته نظام قضایی و ملت شریف ایران است را اجرایی کنیم.
وی با اشاره به سه محور «قوه قضائیه و امنیت کشور»، «قوه قضائیه و دفاع از منافع مردم و مقابله با چپاولگران و غارتگران بیتالمال» و «علت هجمه و تخریب نهادهای انقلابی در تمام طول این 4 دهه بعد از انقلاب»، گفت: باید به این موضوع پرداخت که سپاه پاسداران، بسیج مردمی، نهادهای دیگر انقلابی و دستگاه قضایی چرا مورد هجمه و تخریب دشمنان خارجی و داخلی قرار میگیرند و امروز در شرایطی که به میل ما با آن روبهرو است نظام سلطه سعی میکند که سلطه خود را حفظ و حتی آن را بیشتر کرده و بر ملتها ظلم کند.
حجت الاسلام محسنی اژهای ادامه داد: در شرایطی که کشورهای منطقه و برخی از کشورهای همسایه ما در آتشی که استکبار بر افروخته است میسوزند و در فشار و سختی به سر میبرند، در این شرایط که استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا سعی بر این دارد که فشار مضاعفی را به جمهوری اسلامی و منطقه وارد کند، واضح است که وحدت، همدلی برای گرهگشایی مشکلات کشور امری لازم و ضروری است.
وی افزود: همه میدانند که وحدت و همدلی با توسل به حبلالله متین و اطاعت از ولی امر و عمل به قانون و آموزهای دینی تحقق پیدا میکند و نمیتوان گفت با همدلی، همزبانی، همکاری هر کسی راه خودش را بپیماید.
معاون اول قوه قضائیه بیان داشت: قوه قضائیه در سالی که اقتصاد مقاومتی و تولید و اشتغال است وظیفه خود میداند که با تمام توان با سایر قوا و با دولت همکاری کند تا قوه مجریه بتواند گره از کار مردم باز کند و درنهایت کشور از رکود خارج شده و از افزایش تورم جلوگیری کند.
حجت الاسلام محسنی اژهای تأکید کرد: تلاش خواهیم کرد که در سرمایهگذاری امنیت کاملی ایجاد شود تا دولت بتواند در برابر مفسدان بایستد از فساد کم کرده و آن را نابود سازد؛ همچنین کمک خواهیم کرد که دولت بتواند با مبارزه با قاچاق توفیقی بیش از پیش بیابد و وظیفه خود می دانیم که در جهت تحقق آرمانهای امام راحل و نظام حمایت خود را اعمال کنیم که دولت در نهایت بتواند بر گرانی و مشکلات فرهنگی و سیاسی غلبه کند.
وی تصریح کرد: امروز بسیاری از کشورهای دنیا و منطقه در ناامنی به سر میبرند و هزاران انسان در طول شبانهروز مجروح، آواره و یا کشته میشوند و در چنگال دژخیمان اسیر هستند، ایران در امنیت کامل قرار دارد که از جمله نهادهایی در امنیت مثالزدنی سهیماند قوه قضائیه است.
سخنگوی قوه قضائیه بیان داشت: دستگاه قضا از ابتدای انقلاب که نظام اطلاعاتی نوپایی داشتیم و فاقد نظام التزام بخشی بود، دادگاههای انقلابی با جریانهایی که قصد ناامنی در کشور را داشتند با جدیت مقابله میکرد و با همکاری مردم با سایر دستگاهها از آن ابتدا کسانی را که تصمیم به کودتا داشتند را شناسایی کرده و به سزای اعمال خود رساندند.
حجت الاسلام محسنی اژهای افزود: با شروع جنگ تحمیلی و شروع جنگ داخلی توسط گروهکها مسلح که علیه نظام اعلام جنگ مسلحانه کرده بودند با وجود سیستم اطلاعاتی محدود دادگاههای انقلاب در برابر تروریستها، اشرار و مفسدین ایستاد و آن را به سزای اعمالشان رساند و البته اشخاص اصلاح پذیر را از مسیر اشتباه برگرداندند. شما به یاد دارید دادگاههای انقلاب در همان سالهای ابتدایی از کسانی که اموال بیتالمال را غارت کرده بودند آن اموال را پس گرفته و به بیتالمال و مردم بازگرداندند.
وی ادامه داد: بخشی از این اموال مصادره شده به نفع بنیاد شهید، کمیته امداد و بسیاری نهادهای مردمی دیگر برای انجام اموال خیریه واگذار گردید.
سخنگوی قوه قضائیه بیان داشت: قوه قضائیه همواره تلاش کرده که کسانی را که علیه منافع ملی مردم دست تعدی و تجاوز دراز میکند را کوتاه کند.
معاون اول قوه قضائیه با بیان اینکه از جمله نهادهایی که نقش موثری در امنیت داشته قوه قضائیه است، تاکید کرد: دستگاه قضا در مقابل همه فتنهگران،تروریستها، نفوذیها و جواسیس با وجود فشار و تهدیدهایی که بوده ایستاده، همچنین این قوه در مقابل فتنهگران قبل از سال 88 و فتنهگران سال 88 تا به امروز ایستادگی کرده است.
حجت الاسلام محسنی اژهای تصریح کرد: قوه قضائیه تلاش میکند که کسانی که به هر نحوی علیه منافع ملی و مردم دست تجاوز دراز میکنند دست آنها را کوتاه کند و اگر چیزی را به ناحق برداشته اند را به مردم بازگرداند.
معاون اول قوه قضائیه اژهای بیان داشت: یکی از مسائل مهم کشور تجاوز و تعدی به انفال منابع طبیعی و اموال عمومی بوده و متأسفانه برخی از دستگاههای مذکور نتوانستهاند در رسیدگی به این امر توفیق چندانی بیابند، قوه قضائیه به ناچار به این مسئله ورود پیدا کرد و هزاران هزار هکتار از منابع طبیعی، جنگلها که توسط افراد زیادهخواه به تصرف درآمده بود را به دولت بازگرداند.
وی افزود: در زمینه پروندههای 3 هزار میلیاردی نفتی، صندوق ذخیره فرهنگیان، اختلاسهای بانکی، ارزی و برخی از تعاونیها که متأسفانه وزارت تعاون سابق به شرکتها و تعاونیها مجوز داده و مشاهده میشود که برخی از این تعاونیها چه مشکلاتی را برای بانکها، قوه قضائیه و مردم به وجود آوردند و بار این مسائل بر دوش این قوه افتاده است.
معاون اول قوه قضائیه افزود: چرا افراد متدین و انقلابی از روزهای آغازین انقلاب بیشتر از همه مورد هجمه از طرف غرب و برخی از مقامات داخل کشور قرار گرفتهاند و چرا باید قوه قضائیه تخریب شود و در برخی از مراحل این هجمهها بیشتر میشود مشخص است که دشمن و شیطان بزرگ آمریکا و افرادی که منافع خود را در خطر میبینند.
حجت الاسلام محسنی اژهای بیان داشت: سپاه، ارتش، بسیج، نیروی انتظامی، وزارت اطلاعات، قوه قضائیه و برخی از شخصیتهای مؤثر سد راه متجاوزین هستند باید ببینید که چه کسانی از ابتدای انقلاب ترور شدهاند صدها عناصر مؤثر مانند دانشمندان در این نظام و انقلاب از ردههای مختلف مورد ترور شخصیتی و فیزیکی قرار گرفتهاند و سعی بر آن بوده که ذهن مردم را مشوش کنند که تیغ دادگاههای انقلاب و سپاه و نیروهای مسلح کند شود.
وی افزود: در ابتدای انقلاب علیه دادگاههای انقلاب و برخی از عناصر موثر نظام تخریب صورت می گرفت و بعد از این تخریبها یک اقدام خطرناک در کشور اتفاق افتاد این تخریبها علیه نهادها و شخصیتهای موثر در انقلاب تشدید شد و بعد شاهد بودیم که فردی همچون بنی صدر که قدرتطلب، خودخواه و مغرور به رأی اکثریت بود و فکر می کرد مردم به شخص رأی دادهاند و نمیدانست که به رئیس جمهور به عنوان نماینده نظام و نماینده مردم رأی دادهاند، شروع به تحقیر مردم کرد و آنها را چماق بهدست نامید؛ کمیتهها و سپاه و عناصر مهم نظام مانند شهید بهشتی را تخطئه میکرد؛ دل به بیرون بسته بود و به جای تمرکز در جنگ وارد حاشیهها میشد؛ در همین دانشگاه تهران یادتان هست که چهها کردند.
حجت الاسلام محسنی اژهای خاطر نشان کرد: همه جریانهای ضد انقلاب زیر چتر بنی صدر جمع میشدند و کسانی که او را قبول نداشتند و در روبهروی او قرار داشتند در زیر چتر او قرار گرفتند و بنی صدر مغرور به این رأی کاذبی که آورده بود مردم و نهادها را تحقیر و محکوم میکرد.
سخنگوی قوه قضائیه در پایان تصریح کرد: این هجمهها از زبان فردی مانند رئیس جمهور باعث شد که اتفاقاتی مانند وقایع سال 60 بوجود بیاید و ترورهای بسیاری صورت گیرد و هزاران هزار انسان به خاک و خون کشیده شوند اما با این وجود وحدت مردم بیشتر شده و متوجه شدند که چه اتفاقی افتاده است.
معاون اول قوه قضائیه گفت: این تخریبها از زبان یک مسئول همچون رئیس جمهور وقت، بنی صدر و از تریبونهای رسمی در همین دانشگاه تهران مطرح می شد و بعد دیدید که اتفاقات سال 60 به وجود آمد؛ ترورها به راه افتاد و هزاران انسان را به خاک و خون کشیدند.
وی افزود: بعد دوباره به سبب جنایتهایی که کردند، وحدت مردم بیشتر شد و مردم فهمیدند که چه اتفاقی افتاده است؛ از این رو پس از چند صباحی مجددا با یک ترفند جدید تخریبها را شروع کردند و قضایای دهه 70 اتفاق افتاد.
حجت الاسلام والمسلمین محسنی اژهای تصریح کرد: پس از آن بار دیگر مردم و مسئولین متوجه شدند و باز تخریبهای دیگر رخ داد و از این تخریبها فتنه 88به وجود آمد. چه ظلمها و چه خسارتها که بر مردم و بر این نظام وارد نشد و چه سوءاستفادهها که دشمن نکرد.
معاون اول دستگاه قضا اظهار کرد: امروز تخریب علیه سپاه، بسیج، افراد موثر و دستگاه قضایی شدت گرفته است؛ به تجربه گذشته که نگاه میکنم، فکر می کنم یک فتنه جدید در پیش است؛ یک اقدام جدید در پیش است.
وی خاطر نشان کرد: آمریکا به یک نحو کرکری میخواند؛ برخی از کشورهای غربی، یک جور دیگر کرکری میخوانند؛ در منطقه مشغول انجام کارهایی هستند؛ آرایش نظامی به خود گرفتهاند؛ بعضا در داخل، از لسان مسئولین، ملت تحقیر میشوند؛ نهادهای انقلابی تحقیر می شوند؛ سپاه تحقیر می شود؛ دستگاه قضایی تحقیر میشود؛ گمانم براین است که توطئه و فتنه جدیدی در پیش است.
انتهای پیام /