امید

عشق به حضرت مهدی موعود{عج}

امید

عشق به حضرت مهدی موعود{عج}

سناریوهای ترسناک دوران ترامپ

کلپتوکراسیِ ترامپ"


در سیاست اصطلاح "دزد سالاری یا کلپتوکراسی" به دولتی اشاره دارد که عامه مردم را فدای افزایش ثروت و قدرت سیاسی شخصی طبقه حاکم می‌کند.

راستان نیوز | در سیاست اصطلاح "دزد سالاری یا کلپتوکراسی" به دولتی اشاره دارد که عامه مردم را فدای افزایش ثروت و قدرت سیاسی شخصی طبقه حاکم می‌کند. دزد سالاری معمولا با اختلاس در بودجه‌های دولتی همراه است. حال بوی کلپتوکراسیِ ترامپ به مشام می‌رسد! گزارش جوناتان چِیت در این ارتباط را بخوانید.

به گزارش نیویورک مگزین، یکی از صحنه‌های سورئال مناظره‌های ریاست جمهوری آمریکا ماه ژانویه بین جمهوری‌خواهان رخ داد. در آن مناظره از دونالد ترامپ پرسیده شد که آیا پس از پیروزی در انتخابات آمریکا همان اقدام متداول بلایند تراست یا "تولیت چشم بسته" [1] را در قبال دارایی‌های شخصی‌اش انجام می‌دهد؟

ترامپ در ابتدا از جواب دادن به سوال طفره رفت و فقط گفت که کشورش برای او از شرکتش مهم‌تر است. اما زمانی که از ترامپ خواسته شد تا پاسخ واضحی به سوال بدهد، او پاسخ داد: «دارایی‌هایم را بلایند تراست خواهم کرد اما نمی‌دانم اگر ایوانکا، دان و اریک آن را مدیریت کنند، آیا باز هم بلایند تراست حساب خواهد شد! واقعا نمی‌دانم که آیا زیر مجموعه آن حساب می‌شود یا خیر. اما احتمالا بچه‌هایم را مدیر شرکت‌هایم کنم. به هر حال، خودم به هیچ وجه در امور شرکت‌هایم دخالت نخواهم کرد. دیگر هیچ چیزی جز کشورم برای اهمیت ندارد.»

استخراج یک پاسخ شفاف از میان جملات زیگزاگی ترامپ کاری بس دشوار است. آیا ترامپ فقط داشت وانمود می‌کرد که معنای واژه بلایند تراست را نمی‌داند؟ (یعنی اینکه یک نهاد مجری ثروت شخص را بدون آگاهی و کنترل وی سرمایه‌گذاری می‌کند تا نفع شخصی بر تصمیمات اتخاذ شده، تاثیری نگذارد.) آیا او واقعا معنای بلایند تراست یا تولیت چشم بسته را نمی‌دانست؟ یا آیا قصد داشت به ما بفهماند که حتی در مقام رئیس‌جمهوری نیز شخصا کنترل کسب و کارش را عهده‌دار خواهد بود؟ تجارت ترامپ چه در ایالات متحده و چه در تمام 18 کشوری که در آن کار می‌کند، در دوران انتخابات ریاست جمهوری به شدت متضرر شده بود و حتی انگ فساد نیز به آن خورده بود.

دیری نپایید که آن پرسش مهم به فراموشی سپرده شد که البته دو دلیل اساسی داشت: اول اینکه جنجال‌های پیرامون ترامپ تمامی نداشت و باعث شد کسی دیگر به آن سوال توجه نکند، و دوم اینکه آمریکایی‌ها نتوانستند عمق قول اولیه‌ی ترامپ را درک کنند: ضمیمه شدن ریاست جمهوری به تجارت املاک‌ و مستغلات‌ و برندینگ ترامپ. کشورهای در حال توسعه پر است از خاندان سلطنتی که از "کشور" برای کسب سرمایه‌های هنگفت و البته پنهانی استفاده می‌کنند. پیش از این، کسی فکرش را نمی‌کرد که چنین اتفاقی در ایالات متحده رخ دهد. ولی حالا شاهد هستیم که یک اتفاق سو رئال رنگ واقعیت به خود گرفته است.

کلپتوکراسی یا حکومت دزدها!

چند روز پس از پیروزی ترامپ در انتخابات، چند دیپلمات در گفتگو با واشنگتن پست در مورد سفر به واشنگتن و اقامت در هتل ترامپ اظهار نظر جالب و کنایه آمیزی کردند. یکی از دیپلمات‌ها گفت: «چرا در هتل ترامپ که تنها چند ساختمان تا کاخ سفید فاصله دارد، اقامت نکنم؟ از این طریق می‌توانم به رئیس جمهور جدید بگویم که عاشق هتل جدیدت هستم!» دیپلمات دیگر نیز گفت: «آیا زشت نیست به این شهر [واشنگتن] بیاییم و بگوییم که در خانه رقیبت خواهیم ماند؟»

ترامپ، پیش از پیروزی در انتخابات با رویکردی حق به‌جانب گفت که فرزندانش امور شرکت‌هایش را به دست خواهند گرفت و او شخصا امور کشور را؛ در این صورت نیز احتمال فساد دور از ذهن نیست. (گویی یک قدم فاصله گرفتن ترامپ از تجارتش، باعث خواهد شد تا او تمام دارایی‌هایش را فراموش کند! یا حتی افراد سودجو دیگر حاضر نباشند به خاطر ترامپ به فرزندانش امتیاز دهند!)

اما حتی این تظاهر بی‌استفاده نیز دیگر کارایی ندارد. فرزندان ترامپ در تیم انتقال قدرت حضور دارند. در ملاقات رسمی ترامپ با روسای جمهور ژاپن و آرژانتین، ایوانکا حضور داشت. در همین حال، رئیس جمهور منتخب ایالات متحده با شرکای تجاری هندیِ خود در مورد توسعه کسب و کار مذاکره داشته و با یک سیاستمدار بریتانیایی بر سر مخالفت با طرح نیروگاه‌های بادی لابی کرده است زیرا یکی از آن نیروگاه‌ها چشم‌انداز زمین گلف ترامپ را برهم خواهد زد.

استفاده گستاخانه ترامپ از قدرتش برای مصارف شخصی یک پیامد نگران کننده دارد که از یک دولت کلپتوکراتیک یا دزدسالارانه‌ی چهار ساله یا بیشتر نیز بدتر است. این امر نشان می‌دهد که دولت جدید تمایل به کنار زدن اصول دارد و موانع جدی هم در مقابل خود نمی‌بیند. این انتظار که تمام روسای جمهور منتخب ایالات متحده پیش از ورود به کاخ سفید سوگند یاد کنند تا مبادا دارایی‌های مادی بر تصمیمشان اثر نگذارد، از دهه‌ها پیش به یک توافق بلامنازع در نظام دوحزبی آمریکا درآمده است. جیمی کارتر حتی از نهاد مجریِ بلایند تراستش خواست تا همان مزرعه بادام زمینی که خودش ساخته بود را از او اجازه کند تا مبادا هرگونه تصمیم مبتنی بر طرفداری از بازار بادام زمینی بر تصمیمات دفتر ریاست جمهوری اثر سو بگذارد. کارتر حتی اجازه داد تا از او توسط یک دادستان ویژه یک بازجویی طولانی به عمل آید تا از بی‌بهره شدن از بازار اطمینان حاصل شود.

اما اصل یا هنجار با قانون فرق دارد؛ همان نکته‌ای که ترامپ نیز به آن تکیه کرده است. وی در گفتگو با نیویورک تایمز عنوان کرد: «قانون کاملا پشت سر من است، بدان معنا که رئیس جمهور نمی‌تواند تعارض منافع [2] داشته باشد.» متاسفانه چنین عبارتی کاملا وجهه قانونی دارد. قوانین سخت فدرال در مورد تعارض‌های منافع مالی نسبت به شخص رئیس جمهور قابل اجرا نیست، زیرا انگیزه‌های وی نسبت به اجتناب از منافع شخصی به سادگی مفروض شده است. هیچ ساز و کار قانونی که به شفافیت یا پاسخگویی وی بپردازد نیز وجود ندارد. در حقیقت، ترامپ به ما پیشنهاد می‌کند که ما، و نه او، وارد بلایند تراست شویم: او قول می‌دهد که هرگز از قدرتش سو استفاده نکند، و ما هم . . . امیدواریم او راست بگوید.

ترامپ نه اظهارنامه مالیاتی منتشر کرد و نه از بلایند تراست استفاده کرده است - او حتی با برخی شرکای تجاری خود پس از پیروزی در انتخابات آمریکا مذاکره داشته است

سو استفاده‌هایی که تا به امروز افشا شده (برخی از آن‌ها از طریق رسانه‌های خارجی منتشر شده‌اند، چرا که خبرنگاران آمریکایی نسبت به مکالمات ترامپ مطلع نشده‌اند) نشان می‌دهد که آینده می‌تواند به یک چاه بدون انتهای فساد بدل شود.

از آنجایی که ترامپ هنوز حاضر نشده اظهارنامه مالیاتی خود و یا اعضای خانواده‌اش را منتشر کند، ممکن است صاحبان مشاغل و یا دیکتاتورها موافقت‌نامه‌های صدور مجوز بیش از حد سخاوتمندانه‌ای را به اعضای خانواده وی اعطا کنند و یا حتی در ازای دریافت امتیازات دولتی به آنها اختیار خرید سهام و یا پول نقد بدهند. با توجه به اخلاق تجاری ترامپ، از امتناع از پرداخت به پیمانکاران و پیشنهاد اجرای شکایت به آن‌ها گرفته تا تاسیس یک دانشگاه جعلی برای کلاهبرداری از طرفدارانش در جهت استفاده از "بنیاد" برای اهدای کمک مالی غیرقانونی به یک سیاستمدار، چندان تعجب آور نخواهد بود که او سرانجام به درخواست رشوه خواری آشکارا پاسخ منفی دهد.

هنگامی که فساد به یک اکوسیستم سیاسی معرفی شود، سرعت شیوع آن باورنکردنی خواهد بود. همین فسادِ سیستمی می‌تواند سیاست‌گذاران خارجی، که در آن شرکای خارجی ترامپ قصد کسب بهره از دولت ترامپ را دارند، و همچنین سیاست‌گذاران داخلی، که در آن ترامپ و متحدانش می‌تواند یک حلقه ذینفع را تشکیل دهند تا به کمک قدرتْ رقبای سیاسی و اقتصادی‌شان را کنار بگذارند، را آلوده کند. رئیس جمهور منتخب، به طرز حیرت انگیزی، مفهوم حرمت دولت را به عنوان پدیده‌ای مهمل برآورد می‌کند. ترامپ اخیرا در حساب توییتری خود نوشت که مسئله استفاده شخصی‌اش از قدرت توسط آرای مردم [حداقل آرای الکترال، زیرا کلینتون در آرای مردمی جلوتر است] حل و فصل شده است. وی همچنین نوشت: «همه پیش از انتخابات نسبت به علاقه من به دارایی‌هایم در سراسر جهان آگاهی داشتند. وقتی رسانه‌های دروغگو هستند که این مسئله را بزرگ جلوه می‌دهند!» ترامپ حتی ابراز بی‌گناهی هم نمی‌کند و پرسش در این مورد را خط قرمز خود می‌داند.

جنجال پیرامون اظهارنامه مالیاتی ترامپ در اوایل سال جاری میلادی بالا گرفت تا مشخص شود این درام چه سرانجامی خواهد داشت. ترامپ در ابتدای کمپین انتخاباتی، واکنش‌های غیرمنسجم و متناقضی نسبت به انتشار اظهارنامه‌های مالیاتی‌اش داشت و اکثر روزنامه‌نگاران فرض را بر این گذاشتند که او بالاخره پیش از انتخابات آن‌ها را بیرون خواهد داد. بسیاری از محافظه‌کاران نیز چنین درخواستی از او داشتند. برای مثال، سرمقاله وال استریت ژورنال عنوان کرد که این کار «موجب افزایش اعتبار او خواهد شد.» اما ترامپ در عین سادگی از انجام آن امتناع ورزید. سپس تقدیرگرایی وارد میدان شد و آن مسئله به کمک رسانه‌ها و مخالفانش دیگر به آن موضوع نپرداختند.

تاکنون واکنش جنجالی نسبت به حق ترامپ نسبت به تعارض منافع مالی صورت نگرفته است. سرمقاله وال استریت ژورنال به عنوان مشاوری دلسوز از ترامپ خواسته تا منافع تجاری‌اش را واگذار کند تا "یک مرد صادق از هر گونه سوء ظن غیرمنصفانه مبرا بماند." ترامپ با «خطر سیاسی» و «خسارت سیاسی» مواجه شد و اگر اجازه دهد تجارت خانوادگی‌اش به یک هدف سیاسی روزمره تبدیل شود، "مخاطرات ریاست جمهوری برای آقای رئیس جمهور بیش از حد بالا خواهد بود." حتی یک جمله این گزارش به این موضوع اشاره نکرد که شاید دونالد ترامپ از قدرتش به عنوان اهرمی برای پیشبرد اهداف شخصی استفاده کند. اگر قرار باشد ترامپ چنین بازخوردی را از محافظه‌کاران دریافت کند، پس باید گفت که او به درستی گفته می‌تواند از پس آن‌ها برآید.

 

بوی

اتفاقی که در برخی کشورهای جهان سومی مرسوم بود، حالا در ایالات متحده در حال رخ دادن است: روی کار آمدن یک خاندان سلطنتی!

 

حال سوال اینجاست که ترامپ دیگر چه اصول و نُرم‌هایی را می‌تواند تخریب کند. روش‌های سو استفاده‌ی حزبی که دولت را در دست دارد، بیشمار است. تعقیب مستقیم دشمنان سیاسی به کمک وزارت دادگستری، ایجاد موانع در حق رای، استفاده از مقررات احتیاطی برای مجازات شرکت‌های به لحاظ سیاسی خصمانه و پاداش به شرکت‌های سازگار از جمله آن موارد است. ترامپ چند ماه پیش تهدید کرد که از طریق سیاست‌های مالیاتی و تنظیمی جف بزوس، مالک آمازون، را تنبیه خواهد کرد زیرا وی یک روزنامه (واشنگتن پست) دارد که گزارش آن به کام ترامپ خوش نیامده بود.

البته تمام این اهرم‌های قدرت قانونی هستند. حال به انتخابات بعدی ریاست جمهوری فکر کنید. می‌دانید اگر کاندیدایی بیشتر آرای مردمی یک ایالت را کسب کند، آرای الکترال آن را کسب کرده است. اینطور نیست؟ این هم یک نُرم است. برخی از قانونگذاران ایالتی می‌تواند آرای الکترال خود را به هر نحوی که دوست داشته باشند، واگذار کنند؛ مشکل اینجاست که اکثر آن قانونگذاران جمهوری خواه هستند.

درست است که تمام این سناریوهای ترسناک فرضی هستند، اما وضعیت امروز آمریکا نیز از نگاه مردم یک سال پیش کاملا غیر قابل تصور بود. (ربودن آرای الکترال سابقه دارد: در سال 2000 پس از اعلام بازشماری آرای ایالت فلوریدا، قانونگذاران جمهوری‌خواه فلوریدا کاملا آشکارا به فکر اعطای تمام آرای الکترال این ایالات صرفنظر از نتایج بازشماری به جورج بوش بودند، اما دیوان عالی ایالات متحده این کار را غیرضروری دانست.) رفتار ترامپ، اگر موفقیت‌‎آمیز باشد، می‌تواند اثبات این موضوع باشد که او می‌تواند آزادانه اصول را زیر پا بگذارد. ترامپ پیشتر دو گاردریل دوقلو که مانع کلپتوکراسیِ ریاست جمهوری می‌شود را برچیده است: انتشار اظهارنامه مالیاتی و بی‌بهره ساختن از منافع شخصی. این اتفاق برای مردی که هنوز دو ماه با در دست گرفتن قدرت فاصله دارد، دستاوردی قابل توجه و البته تکان دهنده به شمار می‌رود.

منبع: NY Magazine

ترجمه: وبسایت فرادید

ماجرای صحبت کردن گنجشک با امام رضا(ع) +تصاویر


ماجرای صحبت کردن گنجشک با امام رضا علیه السلام یکی از روایات مشهور است که توسط «زهرا کیانی» تصویرگری شده است.
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۱۳:۱۲
به گزارش مشرق، «زهرا کیانی» یکی از هنرمندان متعهدی است که در حوزه تصویرگری فعالیت می‌کند و آثار ارزشمند زیادی در حوزه دین خلق کرده که می‌توان به «امام رئوف»، «حضرت رقیه سلام الله علیها»، «رحمة للعالمین»، «عترت»، «بوسه سنگ بر پیشانی اباعبدالله» و «رمضان» اشاره کرد.

آثار این بانوی هنرمند درباره امام رضا (علیه‌السلام) را در ادامه می‌بینیم.
 
ماجرای صحبت کردن گنجشک با امام رضا(ع)+تصویر

لحظه شهادت امام رضا (علیه‌السلام) و حضور امام جواد (علیه‌السلام) بر بالین حضرت
 زهرا کیانی در یکی از آثارش روایت صحبت کردن گنجشک با امام رضا علیه‌السلام را تصویرگری کرده است.

 ماجرای صحبت کردن گنجشک با امام رضا(ع)+تصویر
تصویرگری روایت صحبت کردن گنجشک با امام رضا علیه‌السلام
 
بر اساس این گزارش، روایت صحبت کردن گنجشک با امام رضا علیه‌السلام در کتاب «صد داستان از خورشید شرق» این چنین آمده است: «سلیمان (یکی از اصحاب امام رضا علیه السلام ) می‌گوید: حضرت رضا علیه السلام در بیرون شهر، باغی داشتند. گاه گاهی برای استراحت به باغ می رفتند. یک روز من نیز به همراه آقا رفته بودم.

نزدیک ظهر، گنجشک کوچکی هراسان از شاخه درخت پرکشید و کنار امام نشست. نوک گنجشک، باز و بسته می شد و صداهایی گنگ و نامفهوم از گنجشک به گوش می رسید. انگار با جیک جیک خود، چیزی می گفت.

امام علیه السلام حرکتی کردند و رو به من فرمودند: « سلیمان! این گنجشک در زیر سقف ایوان لانه دارد. یک مار سمی به جوجه هایش حمله کرده است. زودباش به آن ها کمک کن!»

با شنیدن حرف امام در حالی که تعجب کرده بودم بلند شدم و چوب بلندی را برداشتم. آن قدر با عجله به طرف ایوان دویدم که پایم به پله های لب ایوان برخوردکرد و چیزی نمانده بود که پرت شوم...

با تعجب پرسیدم: «شما چطور فهمیدید که آن گنجشک چه می گوید؟» امام فرمودند: «من حجت خدا هستم... آیا این کافی نیست؟!»

چرا امام هشتم (ع) را شمس‌الشموس می‌نامند؟


امام جواد علیه‌السلام در پاسخ به سؤال یکی از اصحاب خود علت برتری زیارت پدرشان را بر زیارت امام حسین (ع) بیان کرده‌اند.
چرا امام هشتم (ع) را شمس‌الشموس می‌نامند؟
 حجت‎‎الاسلام محمود ابوالقاسمی با اشاره به کلام امام جواد (ع) در پاسخ به سوال یکی از اصحاب که عرض کرد چگونه می‎‎شود ثواب زیارت پدر شما از ثواب زیارت امام حسین (ع) بیشتر باشد، گفت: امام جواد (ع) با پاسخ‎شان، افضل بودن زیارت پدرشان را بر زیارت امام حسین (ع) بیان کردند و فرمودند: امام حسین (ع) را همه زیارت می‎‎کنند؛ اما پدرم را فقط خواص از شیعه (شیعیان 12 امامی) زیارت می‎‎‌کنند. 
 
وی افزود: در اینجا این سوال مطرح می‎‎شود که چرا امام جواد (ع) این سخن را بیان کردند و اصلاً منظورشان از «شیعیان خاص» چه کسانی بوده است؟ برای پاسخ به این سوال باید به مسئلۀ مهمی اشاره کنیم و آن این است که عده‎ای در طول تاریخ خود را شیعه نامیدند، در حالیکه از مسیر تفکر شیعی منحرف شدند، با بررسیها و مطالعات صورت گرفته اینگونه به نظر می‎‌‎رسد که این اتفاق ناگوار نخستین‌بار بعد از شهادت امام حسین (ع) رخ داد و تا زمان امام کاظم (ع) نیز رگه‎هایی از آن وجود داشت. 
 
حجت‎الاسلام ابوالقاسمی اظهار داشت: برای تبیین بیشتر این معنا می‎‌توان به روایاتی از رسول‎الله(ص) اشاره کرد، رسول‌الله(ص) مکرر فرمودند:  من 12 فرزند دارم که همگی آنان امامند و تفاوتشان با من در این است که آنان نبی نیستند، اما تمام آنچه که درباره من گفته شده است، درباره تمام فرزندانم نیز صادق است، با تمام اینها، برخی شیعه‎نمایان (مدعیان تشیع) بین امامان تفکیک قائل می‎‌شدند که این به معنای تحریف کلام نبی و تخطی از سیرۀ رسول‎الله (ص) است، طوری که در طول تاریخ به افرادی بر می‎‌خوریم که به مدعیان شیعۀ سه امامی، چهار امامی، هفت امامی و ... شهرت یافتند. 
 
وی افزود: در میان مدعیان تشیع، عده‎‎ای هستند که می‎‎درخشند و به دستورات رسول‎الله (ص) پایبند ماندند و آنها همان شیعیان 12 امامی‌اند که به آنان «اثنی عشری» می‎‌گویند. اینان که در تاریخ خوش درخشیدند، معتقدند هر کسی هر یک از ائمه (ع) را نپذیرد، به معنای عدم پذیرش نبوت رسول‌الله (ص) است. 
 
حجت‎الاسلام ابوالقاسمی خاطرنشان کرد: یکی از مهم‎‌ترین دلایلی که می‌‎توان به عنوان عامل انحراف مدعیان تشیع در طول تاریخ در نظر گرفت «پیروی از هوای نفس» آنان است که موجب ناهماهنگی و عدم همراهی آنان با امام (ع) شد. به عنوان مثال، در زمان امام رضا (ع) آخرین نمونۀ انحراف مدعیان تشیع از سوی «واقفیه» صورت گرفت، طوریکه آنان تولد دیرهنگام امام جواد (ع) را واسطه‎ای برای مطامع نفسانی خود قرار دادند و گوش شنوایی نسبت به کلام امام رضا (ع) نداشتند. 
 
وی با بیان این مطلب که از زمان امام رضا (ع) دیگر چنین انحرافی وجود نداشت، یادآور شد: کسی که امام رضا (ع) را قبول کرد، تا امام دوازدهم را پذیرفته است و این چنین شیعیان هشت امامی، شیعیان 12 امامی شدند. این امر در پرتو نور امام رضا (ع) رخ داد که برخی شمس‌الشموس بودن امام (ع) را حاکی از این موضوع می‎‌دانند. 
 
حجت الاسلام ابوالقاسمی افزود: اگر وجود مقدس تمام حضرات معصومین (ع) را شمس بدانیم، شمس‌الشموس، خورشیدی است که نور آن، ولایت و جایگاه معصومین (ع) را تبیین می‌‌کند و روشنایی می‌‎بخشد و خورشیدهای دیگر با این خورشید تجلی پیدا می‌‎کنند، به عبارت دیگر، امام‌رضا (ع) به عنوان شمس‌الشموس حضرات معصومین(ع) نورافشانی‎ کردند و از زمان ایشان به بعد، شیعیان میزانی از درک، فهم و معرفت نسبت به امام زمان خود را به دست آوردند و حداقلش این بود که امام خود را پذیرفتند و همین صرف پذیرش به عنوان قدم نخست بسیار حائز اهمیت است، چرا که شیعه از معضل عدم پذیرش امام در زمان امام‌رضا(ع) نجات یافت.

متخاصمی که توافق با ایران را پاره نمی کند

print version increase font decrease font
تاریخ انتشار:چهارشنبه 10 آذر 1395      9:0
نگاهی به نظریات نامزد وزارت دفاع امریکا


ماتیس 5تهدید نظامی ایران برای ایالات متحده و متحدان منطقه‌ای را معرفی می‌کند: «تهدید نهفته از برنامه‌های سلاح‌های هسته‌ای، برنامه‌های ضدحملات دریایی، برنامه موشک‌های بالستیک، جنگ سایبری و تهدید ناشی از حمایت ایران از شبه‌نظامیانی مانند حزب‌الله.»


 ژنرال نیروی دریایی جیمز ماتیس، شانس این را دارد که به عنوان گزینه مورد علاقه برای وزرات دفاع معرفی شود. این پست مهم ارزش کاوش درباره نظریات او درباره ایران را دارد به خصوص وقتی که با پای حضور دو تندرو دیگر، بت مایکل فلین، مشاور امنیت ملی و مایک پومپئو، رئیس سازمان سیا هم در میان باشد. هر دوی این افراد تمایل خود را برای از بین بردن برجام اعلام کرده اند اما نظر ماتیس در این باره چیست؟

در دولت اوباما در حالی که ماتیس از سال 2010 تا 2013 به عنوان رئیس فرماندهی مرکزی کار می کرد از این خدمت برکنار شد عمدتا به این دلیل که دولت اوباما احساس کرد که او نسبت به ایران رفتاری بسیار جنگ طلبانه دارد. او ایران را به عنوان «تنها تهدید برا صلح ماندگار و باثبات خاورمیانه» می بیند و «تک بازیگر متخاصم در خاورمیانه». او معتقد است که ایران از زمان انقلاب اسلامی نسبت به آمریکا، اسرائیل و کشورهای عربی رفتاری تهاجمی دارد. با این دیدگاه بسیار سخت است که ماتیس را به عنوان یک حامی برای ادغام ایران در ساختار جدید امنیت منطقه به حساب بیاوریم اگرچه او مستقیما و به صراحت درباره این مساله بحث نمی کند.

با این حال برخلاف فلین و پومپئو، ماتیس به روشنی طرفدار نابود کردن قرار داد نیست بلکه آن را به عنوان یک «قرارداد ناقص کنترل تسلیحاتی» می شناسد. چرا که به اعتقاد او هرگونه کنار کشیدن از توافق به خصوص در شرایطی که واشنگتن از حمایت متحدان خود برخوردار نباشد منطقه را «در یک جاده تباهی» قرار خواهد داد. او گفته است: «من می خواهم این را روشن کنم که راه برگشتی نیست. فکر نمی کنم که یک رئیس جمهور جدید، چه جمهوری خواه و چه دموکرات از این مساله نفعی ببرد و بگوید ما از حرف هایی که در این قرارداد زده ایم دست خواهیم کشید. باور دارم که اگر این کار را بکنیم تنها خواهیم شد و تحریم های اقتصادی ما به اندازه ای که پیشتر و با همراهی متحدان ما تاثیرگذار بود، تاثیر نخواهد داشت.»

اما ماتیس دیدگاه اوباما را نیز که امید داشت برجام تاثیری عمیق تر در سیاست خارجی ایران داشته باشد را ساده انگارانه می داند. او بدون شک شور و شوقی برای تلاش های فزاینده اوباما به تشویق شرکت ایالات متحده به تجارت با ایران نداشت: «زمانی که اوباما در تلاش برای زنده نگه داشتن این قرار داد است پاسخ ایران احترام به مفاد برجام اما نقض روح توافق است.»

ماتیس 5 تهدید نظامی ایران برای ایالات متحده و متحدان منطقه ای را معرفی می کند: «تهدید نهفته از برنامه های سلاح های هسته ای، برنامه های ضدحملات دریایی، برنامه موشک های بالستیک، جنگ سایبری و تهدید ناشی از حمایت ایران از شبه نظامیانی مانند حزب الله.» او به وضوح برجام را خنثی کردن تهدیدهای هسته ای می داند اما نشان می دهد که باید درباره سایر موارد خیلی جدی تر برخورد شود. یک تفکر کلیدی ماتیس این است که ایران و داعش به نوعی همکاری مخفی با یکدیگر دارند: «من داعش را چیزی جز بهانه ایران برای ادامه شیطنت در منطقه نمی دانم. ایران دشمن داعش نیست. آنها چیزهای زیادی با آشفتگی ای که داعش ایجاد کرده به دست آورده اند. من این سوال را در برابر شما قرار می دهم: کدام کشور در خاورمیانه است که مورد حمله داعش قرار نگرفته است؟ ایران و داعش بیشتر از یک تصادف است من مطمئنم.»

جنگ ایران با ایالات متحده

«در میان چالش های خاورمیانه، من فکر می کنم که ایران بالاتر از همه قرار دارد و این چیزی است که واشنگتن آن را فراموش کرده است. من دلایلی دارم که شما را متقاعد می کند: رژیم ایران در ذهم من تنها تهدید ماندگار برای ثبات و صلح در خاورمیانه است. درباره داعش و القاعده در واقع این ایران است که تهدید فوری است.»

«در زمانی بین سال های 1979 و 1983 ایران رسما در برابر تمام منافع آمریکا اعلام جنگ کرد. این وضعیت در سال 1984 زمانی که جورج شولتر، وزیر امور خارجه، ایران را حامی رسمی تروریست معرفی کرد ادامه داشت. جالب است که در سال 2012 دوباره به این نتیجه رسیدیم.»

«خشونت از دو جبهه متفاوت می آید: سنی ها که خب آنها را روشن و آشکار می شناسیم و حضور دارد. اما تا به امروز ایرانی ها جبهه اساسی دیگری بوده اند که ناشناخته باقی مانده اند.»

درباره برجام

«هدف از قرارداد به خوبی قابل درک است اگرچه در زمان خودش می شد مذاکرات بهتری نسبت به آن چه دولت کنونی انجام داده است را انجام داد. هدف استراتژیک کاملا مشخص است این که چطور جهان امن تری داشته باشیم.»

«آشکار است که ایران می تواند به سلاح دست پیدا کند همان طور که سرویس های اطلاعاتی ما به آن اعتقاد دارند... بنابراین چرا تاخیر داریم؟ دو گزینه پیش رو است. گزینه نظامی که می تواند یک یا دو سال تاخیر ایجاد کند پیش از این که فعالیت های نظامی جدی تری صورت بگیرد. یا راه دیپلملتیک با این هدف که تاخیر طولانی تری ایجاد شود.»

«ما به یک قرارداد کنترل سلاح ناقص دست پیدا کردیم. آن چه به آن رسیده ایم یک تاخیر هسته ای است نه یک منع هسته ای. ما طرحی داریم که همه چیز را بدتر می کند اما به بهترین ها امیدواریم.»

«ایران در 18 ماه یا دو سال آینده چیزهای زیادی برای به دست آوردن دارد در حالی که شانس های زیادی را هم از دست نمی دهد. آنها تلاش می کنند تا منافع اقتصادی به دست آورند.»

«اگر معامله امروز سقوط کند همه چیز به این بستگی دارد که تحریم های اقتصادی به شیوه ای اثرگذار بار دیگر برقرار می شود یا نه. ما الآن در جایی هستیم که مردم به بازار ایران جلب شده اند. اگر نتوانیم تحریم های اقتصادی را دوباره به درستی برقرار کنیم همه چیز را در مسیر نابودی قرار داده ایم.»

نصیحت هایی که ماتیس انجام می دهد

در میان توصیه های ماتیس برای به پیش رفتن بهتر سیاست های آمریکا می توان به تقاضای او برای نظارت بیشتر کنگره برای حصول اطمینان از اجرای برجام توسط قوه مجریه، اولیت گذاری فعالیت های ایران، افزایش بودجه اطلاعاتی در مورد ایران، همکاری گسترده تر با دوستان در منطقه و سازمان های جاسوسی آنها علیه ایران، قوی تر کردن حضور نیروی دریایی در منطقه و همکاری نزدیک تر با متحدان منطقه ای در دفاع موشکی، اشاره کرد.

«صحبت های آتی ما با ایران باید به مانند صحبت هایی باشد که با اتحاد جماهیر شوروی در زمان گورباچف انجام می دادیم. به عبارت دیگر متحدان خود را کاملا مطلع کنیم. ایران را را رژیمی متخاصم بدانیم و همچین به این یقین برسیم که نباید انتظارات خود را در مذاکره با ایران خیلی بالا ببریم.»

«خاورمیانه در آینده وحشتناک تر خواهد شد. جاهای خالی خاورمیانه با تروریست ها، ایران یا روسیه پر می شوند. برای بازگرداندن قدرتمان در منطقه باید توانایی و ظرفیت خود را در حل و فصل کامل ماجراها نشان دهیم.»

آیا مباحث‌اخلاقی‌ پیامبر با ساختار زندگی‌امروز سازگار است؟


جایگاه سیره‌شناسی پیامبر، کهن‌ترین سیره‌ها و جایگاه مباحث اخلاقی در سیره

مصاحبه با استاد بهاء الدین خرمشاهی، قرآن پژوه، مترجم و محقق شناخته شده، به مناسبت سالروز رحلت رسول خاتم حضرت محمد مصطفی(درود خدا بر او باد)

در جهان امروز تاریخ و گزاره های تاریخی همواره به گونه های مختلف زیر سوال می روند. در این میان تاریخ اسلام نیز از این آسیب های گزاره های تاریخی، بی نصیب نمانده است. اینجاست که نیاز به سیره شناسی و سیره پژوهی بیش از هر موضوع دیگری می تواند ما را با ابعاد زندگی شخصیتی مانند محمد مصطفی، پیامبرخاتم(ص) بهتر آشنا کند.

اما آنچه دائره تالیفات و تحقیقات از ان رنج می برد، فقدان سیره شناسی است. در این باره به سراغ استاد بهاء الدین خرمشاهی رفتیم که از چهره های برجسته سیره شناسی است.

این قرآن پژوه، مترجم و محقق شناخته شده، به مناسبت ایام رحلت رسول اکرم در گفت وگو با خبرآنلاین به پرسش های ما درباره سیره حضرت رسول اکرم(ص) پاسخ گفته است که مشروح آن را در زیر می خوانید:

فقدان سیره شناسی دقیق در حوزه کتاب های اسلام پژوهی، یکی از آسیب های بزرگ در حوزه شناخت پیامبر خاتم بوده است؟ نظر شما در این باره چیست؟
به درستی و دقیقا اشاره به جایی کردید. بهتر است نسبت به سیره شناسی پیامبر (ص) بیشتر حساسیت نشان دهیم . درحال حاضر آثاری از گذشته باقی مانده که می تواند برای جامعه امروز تأثیرگذار باشد .سیره شناسی می تواند بسیاری از پرسش های جامعه امروز را پاسخ بدهد. 
سیره‌نویسی علم بزرگی در اسلام محسوب می‌شود که در طول تاریخ پس از اسلام بزرگان زیادی به نگارش آن پرداخته‌اند و اگر بخواهیم سیره‌های موجود را جمع آوری کنیم کتاب شناسی مفصلی به دست خواهد آمد اما نکته قابل توجه این است که همه کتاب‌هایی که در مورد حضرت محمد (ص) نوشته شده‌اند، سیره نیستند و ممکن است اشعاری در وصف پیامبر اکرم (ص) هم در بین آنها باشد.
هر آن کسی که با علوم و معارف اسلامی، قرآن‌شناسی، علم الحدیث و هر دانشی که به نحوی با تاریخ صدر اسلام مرتبط است، سرو کار دارد و در پی شناخت پیامبر است، شاید این کتاب به اندازه یک کتابخانه به او اطلاعات بدهد تا جایی که اگر نگوییم کتاب مقدس و این واژه را مختص قرآن بدانیم، سیره ابن‌هشام را بتوان از آثار قدسی دانست و خوشبختانه ترجمه‌ای هم که از این اثر توسط استاد مسعود انصاری ارائه شده، ترجمه‌ای اعلا، فاخر، مفهوم و درخور توجه است.

اولین سیره را کدام سیره می دانید؟
اولین وکهن‌ترین سیره در عالم اسلام ، سیره «ابن‌اسحاق» است. هر آن کسی که با علوم و معارف اسلامی، قرآن‌شناسی، علم الحدیث و هر دانشی که به نحوی با تاریخ صدر اسلام مرتبط است، سرو کار دارد و در پی شناخت پیامبر است، شاید این کتاب به اندازه یک کتابخانه به او اطلاعات بدهد. که وی متوفای سال 150 هـجری قمری و معاصر با امام صادق (ع) بوده است و متاسفانه کل سیره ابن اسحاق در دست نیست ولی مطمئناً این سیره در دست ابن‌هشام بوده و شاید او در محضر ابن‌اسحاق هم حضور داشته است.

در حوزه سیره شناسی چه جایگاهی می توان برای سیره ابن هشام قائل شد؟ 

سیره ابن‌هشام، روایتی جامع است که ابعاد مختلف جامعه‌شناسی، مردم‌شناسی، قبیله‌شناسی و قرآن شناسی را دربر می‌گیرد. به عنوان مثال، سیره با معرفی بسیاری از قبایل مهم آن عصر آغاز می‌شود. علاوه بر این که ابن‌هشام کار خود را تهذیب می‌نامد و بخش‌های بسیار مفصل سیره ابن‌اسحاق را فرومی ‌کاهد تا جایی که به جای معرفی 200 قبیله به معرفی 50 قبیله بسنده می‌کند.
مطالعه سیره ابن‌هشام، فواید بسیاری دارد. هر آن کسی که با علوم و معارف اسلامی، قرآن‌شناسی، علم الحدیث و هر دانشی که به نحوی با تاریخ صدر اسلام مرتبط است، سرو کار دارد و در پی شناخت پیامبر است، شاید این کتاب به اندازه یک کتابخانه به او اطلاعات بدهد تا جایی که اگر نگوییم کتاب مقدس و این واژه را مختص قرآن بدانیم، سیره ابن‌هشام را بتوان از آثار قدسی دانست و خوشبختانه ترجمه‌ای هم که از این اثر توسط استاد مسعود انصاری ارائه شده، ترجمه‌ای اعلا، فاخر، مفهوم و درخور توجه است.

وقتی سیره شناسی مغفول واقع می شود، مباحث حکمی - اخلاقی پیامبر اکرم(ع) هم طبیعتا ناشناخته می ماند. برخی مطرح می کنند که این مباحث اخلاقی با ساختار زندگی امروزین بشر سازگار نیست. نظر شما درباره این سخن چیست؟ 
در عصر جدید پیرامون سخنان رسول اکرم(ص) کار شایسته و بایسته ای- آن هم نه علمایی، بلکه حتی مردم پسند- صورت نگرفته است. در حالیکه آن حضرت در تأسیس یک حکومت اسلامی هم سمت مؤسس را داشتند و هم برگزیده ترین رسول خداوند به شمار می آمدند و نیز پیام برای همیشه تاریخ آورده بودند. با این حال، آثار و سخنانشان برعکس روزگار گذشته و قرون اولیه اسلامی، در عصر حاضر چندان مورد توجه و دقت قرار نگرفته است. لذا به کمک یکی از دوستانم به نام «دکتر مسعود انصاری»- که از جمله محققان خوب و ارزنده در حوزه تاریخ اسلام است و کتابی هم در دو جلد درباره زندگی پیامبر(ص) ترجمه کرده است- به صرافت افتادیم تمامی احادیث و روایات منتسب به پیامبر اکرم را گردآوری و در هیأتی که در شأن نام آن بزرگوار باشد به دست چاپ بسپاریم که در این راه آقای دهقانی مدیر سختکوش و علاقه مند به ترویج علوم اسلامی انتشارات جامی، چاپ این کار را تقبل کرد و خوشبختانه اثر در هیأتی زیبا به چاپ رسید.

این مجموعه از امهات منابع و مجامیع حدیثی معتبر شیعه و اهل سنت (از کتب اربعه و صحاح سته) فراهم آمده و در مورد هر حدیث تخریج آن به عمل آمده و منبع هر یک از احادیث در پایان کتاب آمده تا کار برای محققان نیز آسان شود. شاید نخستین بار است که در جامعه فرهنگی ما اثری که احادیث پیامبر در آن است، با این درجه از دقت و وسواس علمی در ضبط و ربط هر قول و روشنی اسناد و مستندات در حد استفاده همگان عرضه شده است. این اثر به نحوی تدوین شده که خاصان حدیث شناس را پسند افتد، و اکثریت مردم حدیث دوست و مشتاق پیام و کلام رسول الله(ص) را به کار آید. برای آنکه فایده رسانی کار افزایش یابد، هم متن احادیث اعراب گذاری دقیق شده و هم ترجمه هر صفحه، در صفحه رو به رو آمده است.
اگر در احادیث و احکام (فقهی) جای بحث و چون و چرای فقها و اختلاف مذهب ها و مکتب ها و مشرب ها باشد، در احادیث و تعالیم و یا به تعبیری در آموزه های اخلاقی، جای چون و چرا نیست. 
زیرا حضرت محمد(ص) فطرت پاک انسان بی آلایش را مدنظر داشته و قصدش از این آموزه ها آموختن نکته ها و راهنمایی به روش های انسان پرور و موافق با رشد روحی افراد و اقوام است؛ یعنی آراستن به خوی و خصال نیک. یا بر عکس و مکمل این، پیراستن و پالودن از خوی های ناپسند از عجله و بیقراری و بددهنی و نمک نشناسی گرفته تا خدای نخواسته کفران نعمت الهی یا انکار حقوق پدر و مادر.

چقدر بنیادهای این اخلاق اسلامی بر اساس بنیادهای ارسطویی است و چقدر ساختارش متفاوت از این ساختار اخلاق یونانی؟

اخلاق اسلامی برخلاف کسانی که فکر می کنند ارسطویی یا یونانی است، کاملاً قرآنی و وحیانی و مبتنی بر رفتار و کردار معصومین علیهمالسلام و مأثور از نصایح اوصیا و کلمات قصار آنهاست. بنیاد اخلاقی ارسطویی اعتدال یا حد وسط، و به قول معروف حد وسط طلایی است. بنیاد اخلاقی اسلامی - قرآنی هم به این است. قرآن کریم حتی در مورد راه رفتن، خرج کردن و بلندی یا آهستگی صدا نیز توصیه به اقتصاد (میانه روی) می فرماید و سنت نبوی چه سنت قولی، چه فعلی (و نیز سنن و مأثورات معصومان دیگر) شرح و بسط قرآن و احکام فراوان اخلاقی آن است. اگر قرآن را به پنج بخش عمده تقسیم کنیم، یک بخش آن توصیه و تشویق و رهنمود به اخلاق و رفتار نیک و نهی دلپسند از اخلاقیات نارواست.

متأسفانه در عصر ما قدری مسامحه در مسائلی چون حفظ آبروی دیگران، امانت داری و ادای امانات راه یافته است. حضرت محمد(ص) از جمله در خطبه معروف به حجةالوداع می فرماید که حرمت (احترام و حفظ) آبروی مسلمانان با حفظ جان آنان برابر است و در همان خطبه به برگرداندن امانت هم توصیه اکید می فرماید. همچنین از ربا، به شدیدترین و اکیدترین وجهی به تأسی از قرآن کریم نهی کرده و آن را عملی پلید و خانمان براندازِ ضعفا و اقشار محروم جامعه تلقی می فرماید. ظرایف اخلاقی و تربیتی در تعالیم و احادیث حضرت موج می زند. فی المثل نهی از قهر و بدخلقی و تشویق و توصیه به آشتی. رسول خدا(ص) فرمود: «هیچ مسلمانی را روا نیست که برادرش (دوستش) را بیش از سه شب (شبانه روز) ترک گوید که وقتی با هم برخورند، از همدیگر روی گردانند، و بهترینشان کسی است که سلام (و آشتی) را آغاز کند.»

یا می فرماید: «مؤمن ] هیچ مؤمنی [ طعنه زننده و لعن کننده و زشتگوی نیست.» همچنین: «زنانی که خود را به مردان مانند می کنند و مردانی که خود را به زنان مانند می کنند، از ما نیستند.» همچنین: «خداوند به هیچ عالمی علمی ارزانی نداشت، مگر آنکه از او پیمان گرفت که آن علم را نهان ندارد.» همچنین: خداوند چیزی را منفورتر از طلاق، حلال نگردانیده است.» و نکته ها پایان ندارد.

شما کتابی با عنوان پیام پیامبر تالیف کرده اید که هدف ان به نوعی تبیین ابعاد گوناگونی از شخصیت و روش ها و سیره پیامر بوده است. در این کتاب چه مختصاتی را در نظر داشته اید؟

کتاب"پیام پیامبر" در 10 فصل تدوین شده است. در بخش اول نامه های پیامبر اکرم(ص) که برگزیده ای از 30 فقره از مهمترین نامه های آن بزرگوار به سران کشورهای مختلف است، آورده شده. در بخش دوم 15 خطبه همانند خطبه در رمضان، خطبه در مدینه، خطبه در حفر خندق، خطبه حجةالوداع و خطبه در فتح مکه آمده است. بخش سوم به وصایا اختصاص دارد که در آن 64 فقره از وصایای آن بزرگوار به امام علی(ع) و 47 وصیت یا پند و سفارش به ابن مسعود و 73 فقره خطاب به ابوذر، و وصایایی خطاب به حضرت فاطمه(س) و سلمان آمده است. در بخش 4 و 5، دعاها و پیشگویی های حضرت رسول(ص) گنجانده شده. تمثیل ها و مثل ها و ضرب المثل ها، شامل 52 فقره و بیان مواردی (مشتمل بر 60 فقره) در نهی و حذر دادن از امور ناشایست در فصل 6 و 7 آمده است. در فصل 8 نیز 95 حدیث قدسی آورده شده است.

بدنه اصلی «پیام پیامبر» فرهنگواره احادیث موضوعی است و ذیل 159 فصل در موضوعات و مضامین مختلف - از دوستی و فضیلت قرآن و مهمان نوازی گرفته تا توصیه به ده ها رسم و آیین نیک - با نظم الفبایی عنوان ها آمده است. فصل دهم کتاب با عنوان «جوامع الکلم»، 1077 کلمه قصار را در خود جای داده است. در پایان کتاب سه فهرست موضوعی- تحلیلی و حدیث یاب با آوردن کلمات آغازین گنجانده شده و کتاب فهرست منابع هم دارد تا کار برای کسانی که خواهان پژوهش های دقیقتری هستند، آسانتر شود.

از سویی تمرکز احادیث عمدتاً بر مسائل اجتماعی و اخلاقی و تربیتی، حتی مربوط به آداب معاشرت و سلوک مردم با همدیگر است. حضرت رسول (ص) با قومی مواجه، معاصر و معاشر بودند که ساده ترین آداب زندگی را از درست آب خوردن، غذاخوردن، تا بی اجازه قبلی (یا لااقل دق الباب کردن) وارد خانه کسی - از جمله خود آن حضرت - نشدن، تا آداب نشستن در مجلس و مسجد و مهمانی و همنشینی، تا نحوه انجام معاملات و غش در معامله نکردن را نمی دانستند. اتفاقاً بعضی از اینها در قرآن کریم هم آمده و با صراحت می فرماید: کتاب آسمانی برای آموختن و فرهیخته شدن و به تعبیر امروز ادب و فرهنگ، (البته ادب و فرهنگ دینی که از اخلاق جدایی ندارد) نازل شده و غایت قصوی' (نهایی ترین هدف) دین همین تهذیب و تزکیه نفوس است؛ و از انسان های خام و ناپرورده، انسان های پخته و پرورده بار آوردن. البته ما فقط بر یک یا دو موضوع یا حتی 8 الی 10 موضوع متمرکز نشده ایم. در کتاب پیام پیامبر(ص)، ده ها حدیث در توصیه به نیکی و نیکوکاری ها و نهی از ناروایی هایی که همانند گذشته در جامعه ما هم به ترتیب با ارزش، یا ضد ارزش شمرده می شود، آمده است.