امید

عشق به حضرت مهدی موعود{عج}

امید

عشق به حضرت مهدی موعود{عج}

این دغدغه را جدی بگیرید



حضرت امام خامنه‌ای در دیدار روز یکشنبه  خود با نمایندگان مجلس دهم شورای اسلامی، از دغدغه فرهنگی خود سخن گفتند و نسبت به «ولنگاری فرهنگی» در کشورمان، ابراز ناخرسندی نمودند.
این اولین بار نیست که معظم‌له با تاکید  بر نقش انسان‌ساز فرهنگ اسلامی و اهمیت آن، نسبت به وضعیت فرهنگی کشور اعلام نگرانی می‌کنند.
به طور مثال ایشان، در اول فروردین سال 1393فرمودند:
«فرهنگ از اقتصاد هم مهم‌تر است. چون فرهنگ به معنای هوایی است که تنفس می‌کنیم. اگر هوا تمیز باشد آثاری دارد و اگر کثیف باشد آثار دیگری دارد.»
حضرت امام خامنه‌ای افزودند:
«نمی‌خواهیم بگوییم همه آسیب‌های فرهنگی کار بیگانگان است. خود ما هم مقصریم.»
ملت ایران در پی تحقق یک جامعه سلامت و رستگار، از پیدایی و پدیداری انقلاب اسلامی و حاکمیت دین استقبال کرد.
انقلاب اسلامی بر پایه فرهنگ روی داد: دگرگون کردن ساحات زندگی  انسان بر بستر اندیشه الهی! این یعنی بستر فرهنگی و ماهیت فرهنگی انقلاب اسلامی سال57!
از آنجا هم که جمهوری اسلامی برآمده از انقلاب اسلامی است و نیز مطابق با اصول مندرج در قانون اساسی  و به طور ویژه اصول دو و سه فصل اول؛ آنجا که  مثلا بر «ایجاد محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی براساس ایمان و تقوا و مبارزه با کلیه مظاهر فساد و تباهی»‌ به عنوان ماموریت نظام، تاکید می‌شود، این  حاکمیت و نظام ماهیت فرهنگی دارد.
به  تعبیر اندیشمندی، «علت محدثه انقلاب (و نیز جمهوری اسلامی) فرهنگ است پس علت مبقیه آن نیز فرهنگ است!»
به این اعتبار، جدا‌سازی مقوله و رسالت فرهنگی از انقلاب و نظام دینی، همانا نفی و استحاله انقلاب و نظام دینی و به دنبال آن؛ دور افتادگی از افق تحقق «جامعه اسلامی»  به مفهوم تام و اخص است .
پس طبیعی است که حضرت امام خمینی(ره)و اکنون جانشین خلف ایشان حضرت امام خامنه‌ای مرتب از دغدغه‌های فرهنگی سخن گویند.
و اما...
اما ولنگاری فرهنگی که رهبر انقلاب بدان اشاره داشتند، چیست و مصادیق آن چگونه توضیح داده می‌شود؟
ولنگاری واژه‌ای است که بی‌بند و باری معنی می‌دهد وبی مسئولیتی و لاقیدی و نداشتن تعهد به چیزی را به ذهن متبادر می‌کند.
ولنگاری فرهنگی از هرج و مرج  و نبود تعهد در حوزه فرهنگ  -  و در این مقال فرهنگ اسلامی - خبر می‌دهد. از نبود نقشه راه و ناروشن بودن مسیر و نقطه مطلوب!
این گفته مشهور را می‌دانیم که؛ در عصر تاریکی مغرب زمین یا قرون وسطا، سرزمین اسلامی، به دلیل  عنصر معنویت و به دنبال آن پویش مجاهدانه دانشمندان و مردم مسلمان، فرهنگ و تمدن اسلامی در اوج واقعیت و بالندگی می‌درخشید.
تالیفات دانشمندان اسلامی در حوزه طب و نجوم و شیمی و ریاضیات و فلسفه و ادب و موسیقی و آثار معماری و ...درست در زمانی تجلی یافت که غربی‌ها بوی تعفن می‌دادند، پوششی مناسب نداشتند، دانش و دانش‌ورزی را سرکوب می‌کردند و بدویت را در جنگها و شکنجه‌گاه‌های تفتیش عقاید نمایش می‌دادند.در آن زمان کتابخانه‌های مسلمانان  سرشار از کتابهایی بود که ترجمه آنها، راهگشای مغرب زمین در نجات از دام جهالت شد و انسان غربی خود و جایگاه خود را پیدا کرد!
اما آن اوج تمدنی و فرهنگی چه وقت دچار تلاشی شد؟
چگونه جامعه مسلمانان از قدرت فرهنگی و تمدن‌ساز خود به دور افتادند تا جایی که فرد - به ظاهرمسلمان اما خودباخته ،مدنیت و فرهنگ را حالا  در اروپایی جست‌وجو می‌کند که رنسانس خود را باید مرهون مسلمانان بداند؟
پاسخ مشخص است.
پژوهشگران «غفلت» مسلمانان از معنویت را دلیل پایان تلخ دوران اوج تمدن و فرهنگ مسلمانان توصیف می‌کنند.
این غفلت فرهنگی، این تن‌آسایی و دلخوش گردیدن به لذائذ دنیوی و لاقیدی یا بی‌تعهدی به اخلاق و اندیشه و کرامت انسانی و ارزش‌های الهی،  مساوی ولنگاری فرهنگی بود!
به طور مثال «هنر» به عنوان جلوه‌ای از فرهنگ، در دربار عباسیان نه وسیله بسط و القای عناصر فرهنگی و آموزه‌های دینی که ابزار لهو و لعب قرار گرفت و هنر درباری به مثابه الگو به جامعه تزریق شد. با حمله مغول‌ها و تصرف پایتخت عباسی - بغداد - ولنگاری سیاسی هم به ولنگاری فرهنگی جامعه مسلمانان دامن زد.
می‌بینید که ولنگاری فرهنگی  چه ساده و ناباورانه، یک امپراطوری و خورشید بخت و بالندگی آن را به زیر کشید و در برابر جامعه کفر و الحاد، زبون و تسلیم و خودباخته و منفعل کرد؟!
 پس اگر رهبری انقلاب به عنوان ناظر آگاه و آگاهنده، نسبت به ولنگاری فرهنگی هشدار می‌دهند باید بسیار نگران شد. برای خودمان، برای خانواده‌مان، برای جامعه و انقلاب و نظام سیاسی و کشورمان باید نگران شد!
بی تردید، مظاهر ولنگاری کاملا هویدا است. بی‌اخلاقی‌ها و بی‌تقوایی‌ها در جامعه و میان مردم و گاه میان کارگزاران و سیاسیون، چیزی نیست که بتوان کتمان کرد.
این عارضه البته راه درمان دارد و متولی درمان مشخص است.
دستگاه‌های فرهنگی باید نگران، به تکاپو افتند. اما چه کنیم که کارگزاران فرهنگی و دستگاه‌های فرهنگی ما تا امروز چنان که باید ایفاگر شایسته  نقش خود نبوده‌اند که اگر بودند عارضه فرهنگی گسترده نمی‌شد و امروز، شاهد اعتراض و هشدار دردمندانه اماممان نبودیم!
همه می‌گویند در کشور ما دستگاه‌های فرهنگی متعدد‌اند و به شکل موازی حرکت می‌کنند. درست هم می‌گویند. هر دستگاهی ساز خود را می‌زند و با تغییر دولت‌ها ریل‌گذاری‌ها و سلایق و سیاست‌ها دچار دگرگونی می‌شود.درست بر عکس مغرب زمین!
ما نتوانسته‌ایم به هر دلیلی، نقشه راهی درست و جامع با موضوع فرهنگ تهیه کنیم و برای عملیاتی کردن آن، ستاد مشترک فرهنگی تشکیل دهیم. چنین است که با رفتن و آمدن دولت‌ها، سیمای فرهنگ جامعه، رنگ‌های مختلف و متضاد می‌پذیرد. این اتفاق باعث شده است ما راهبرد شناسایی و تربیت افسر و سرباز فرهنگی متعهد نداشته باشیم.
چند هنرمند متعهد به فرهنگ اسلامی سالانه وارد عرصه کنش هنری می‌شوند تا فرهنگ‌ساز نمایانگر شوند؟
هنرمندان حزب‌اللهی و متعهد ما بر پایه چه شاخص‌هایی حزب‌اللهی و متعهد شناخته می‌شوند و تشکل و انسجام آنها چگونه مبنا یافته است؟
اصلا چند تشکل واقعی برآمده از سربازان فرهنگی متعهد وجود دارد؟
ما سالانه چند مدیر فرهنگی تربیت و معرفی می‌کنیم؟...اگر تربیت می‌کردیم که چرخه مدیران فرهنگی ما از چند چهره شناخته شده فراتر می‌رفت. به انتصابات در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و صدا و سیما نگاه کنید!...مدام تکرار چهره ها...تکرار و تکرار...!
از نبود نقشه فرهنگی گفتیم!
چند جشنواره فرهنگی که باید مصدر ترویج فرهنگ متعهد باشند، به واقع متعهد‌اند؟
وقتی - به قولی - در مهم‌ترین جشنواره‌های فرهنگی ایران، فیلم و نمایش ضد اخلاقی و ضد‌دینی و ضد انقلابی، عرضه می‌شود و گاه جایزه هم می‌گیرد، وقتی به اصطلاح هنرمندان دلسپرده به محافل خارجی و مستمری‌بگیر از دولت‌های فرانسه و اتحادیه اروپا، در داخل کشور در حکم الگو،  هدف تجلیل محافل خصوصی و دولتی قرار می‌گیرند و وقتی کتاب‌های ضاله در کشور منتشر می‌شود و وقتی حامیان بهاییت در روزنامه‌های دولتی کشور شیعی تجلیل می‌شوند... از وجود نقشه راه و طرح جامع و استراتژی کلان فرهنگی حرف زدن ،چه معنایی دارد؟ در این صورت ما مخاطب را نادان فرض نکرده‌ایم؟ 
شاید  به کار بردن لفظ «ضرورت انقلاب فرهنگی»  زیاده‌روی تلقی شود اما واقعیت همین است: بحران ولنگاری با انقلاب فرهنگی زدوده می‌شود.
این انقلاب که قطعا به شکل تدریجی و با اتکا به افسران و سربازان متعهد شکل خواهد گرفت قطعا با داشتن یک نقشه راه فرهنگی میسر است.این نقشه را مجلس شورای اسلامی می‌تواند تهیه کند.
شاید به همین دلیل حضرت امام خامنه‌ای گلایه فرهنگی خود را در جمع نمایندگان مجلس ابراز نمودند.
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.