تنش در روابط بین ایران و عربستان به سطحی که در دو دهه اخیر سابقه نداشته است، افزایش یافته و افقی روشن برای کاهش آن نیز وجود ندارد؛ هرچند تحلیلهای گوناگونی درباره چرایی این وضعیت در رسانهها مطرح شده، سخنان اخیر جانشین جوان ولیعهد سعودی که به سرعت در حال افزایش قدرت خود در صحنه سیاست سعودی است، درباره آینده آنچه وی اصلاحات در دولت سعودی مینامد، یک گزینه خطرناک جدید را به میان کشیده است.
به گزارش «تابناک»، مجموعهای از رسانههای مهم غربی که اصلیترین بنگاههای خبری در حوزه اقتصادند، با اشتیاق و شوق از تغییراتی سخن میگویند که قرار است در عربستان سعودی به اسم اصلاحات اقتصادی برای مقابله با کسری بودجه شدید دولت سعودی اجرا شود.
فایننشال تایمز با تیتر «عربستان سعودی در نظر دارد، سهام آرامکو را بفروشد»، اکونومیست با تیتر «فروش قرن؟» و وال استریت ژورنال با تیتر «عربستان سعودی به صرافت فروش سهام آرامکو افتاده است»، به سخنان محمد بن سلمان جانشین ولیعهد سعودی و پسر پادشاه این کشور پرداختهاند که علاوه بر سمت وزارت دفاع، مسئولیتهای مهم سیاسی و اقتصادی دیگری را نیز دارد و به شکل روزافزونی بر قدرت خود در صحنه سیاسی عربستان میافزاید.
چهارشنبه ششم ژانویه، اکونومیست گفت و گوی دو روز پیش خود با محمد بن سلمان را منتشر کرد که وی در آن از تصمیمات و رویاهایش برای آینده سعودی گفته بود؛ از برنامههای اصلاحات اقتصادی و ایجاد شفافیت تا ماجرای فروش سهام آرامکو که هنوز روشن نیست، چگونه فکر آن در دستور کار شاهزاده جوان سعودی قرار گرفته است.
شرکت نفت عربستان سعودی که همچنان با نام قدیمی آن یعنی شرکت نفت عربی ـ آمریکایی یا آرامکو مورد اشاره قرار میگیرد، در سال 2014، به میزان 3.5 میلیارد بشکه یعنی تقریبا ده میلیون بشکه در روز نفت تولید و 2.5 میلیارد بشکه آن را صادر کرده است. آرامکو با این میزان تولید، نه تنها بزرگترین تولید کننده نفت دنیاست، بلکه با داشتن 260 میلیون بشکه ذخیره نفت اثبات شده، بیشترین ذخایر نفت دنیا را دارد. همین آمار و ارقام نشان میدهد، اگر قرار باشد روزی سهام این شرکت کامل فروخته شود، آرامکو با ارزشی که برآوردهای مختلف آن عدد 1.25 تا 7 تریلیون دلار را نشان میدهد، ارزشمندترین شرکت دنیا خواهد بود. منابع هیدروکربوری در اختیار آرامکو که معادل بیش از 260 میلیارد بشکه نفت خام برآورد میشود، بیش از ده برابر ذخایر اکسون موبیل، بزرگترین شرکت خصوصی نفت دنیاست که ارزش کنونی آن 323 میلیارد دلار است.با اینکه هنوز شکل کامل طرح مورد نظر شاهزاده سعودی روشن نشده است، به گفته مقامات سعودی، موضوع در حال بررسی مقدماتی است و شاید گزینههایی مانند فروش سهام آرامکو در بخش پتروشیمی و صنایع پایین دستی نفت تا فروش سهام اصلی شرکت مادر ـ که کار تولید نفت خام را در اختیار دارد ـ اجرایی شوند.
شاهزاده سعودی گفته است، فروش احتمالی آرامکو، تنها با هدف تقویت بازار سهام در این کشور که از سال گذشته به روی خارجیها هم باز شده، صورت نمیگیرد، بلکه این اقدام به افزایش شفافیت در این شرکت کمک میکند و فساد احتمالی موجود در آن را نیز از بین میبرد.
ظاهرا تاکنون شاهزاده سعودی دو بار با مقامات ارشد کشور در این باره تشکیل جلسه داده و شرکتهای غربی نیز مترصد حضور در ماجرا هستند. احتمالا در مرحله اول بخش کوچکی و تنها حدود 5 درصد سهام آرامکو در بازار عرضه شود.
مقامات سعودی مدعی هستند، قرار نیست کنترل دولت بر این شرکت از بین برود، بلکه این اقدام را بخشی از مجموعه اقدامات اصلاحی میدانند که برخی از آنها تا مدتی پیش قابل تصور هم نبود.
حتی با قیمتهای فعلی نفت نیز سهام آرامکو دهان شرکتهای غربی را آب انداخته است. به گفته رایشتاد انرژی که یک شرکت مشاوره نفتی نروژی است، به استثنای کویت، هیچ کشور دیگری نمیتواند نفت را با قیمتی کمتر از قیمت عربستان تولید کند.
برنامههای اصلاحی مورد ادعای شاهزاده سعودی از سوی بسیاری نسنجیده محسوب میشود. به رغم قیمتهای در حال سقوط نفت، عربستان سعودی اوپک را واداشته تا سطح تولید خود را حفظ کند و این امر سبب شده است که قیمت نفت از 120 دلار به حدود 35 دلار سقوط کند. سعودیها پیش از این، قصد کاهش از تولید خود برای حفظ قیمت نفت را نداشتند و تصمیم آنها برای قطع روابط با ایران در سوم ژانویه سبب خواهد شد که امکان کوتاه آمدن یکی از این دو کشور بر سر کاهش میزان تولید نفت کمتر هم بشود.
اصلاحات مورد اشاره شاهزاده سعودی علاوه بر این شامل مواردی چون کاهش یارانهها و نیز وضع مالیاتهای جدید و بیرون کشیدن دولت از بخشهای زیادی از اقتصاد میشود. برخی تحلیلگران غربی، با یادآوری سیاستهای اقتصادی مارگارت تاچر نخست وزیر سابق انگلیس، چنین تغییراتی در عربستان را انقلاب تاچری آل سعود نامیدهاند.
اما عبدالله شهبازی مورخ ایرانی که در سابقه کاری خود مطالعه طولانی مدت بر خاندانهای زرسالار و کارتلهای بزرگ اقتصادی غربی را در کارنامه دارد، معتقد است: «انقلاب تاچری آلسعود» پدیده بسیار مهمی است، به ویژه فروش سهام آرامکو. احتمالاً باید تحولات اخیر منطقه و به ویژه موج خصمانه اخیر علیه ایران را در این رابطه تحلیل کرد؛ یعنی برخی کانونها که سابقه طولانی در شیادیهای مالی عظیم و عجیب دارند، تنش در روابط با ایران را پدید آوردهاند تا از این طریق بیشتر بتوانند از «انقلاب تاچری ـ سعودی» قریبالوقوع، یعنی فروش سهام دولتی آرامکو، سود ببرند. توجه کنیم که آرامکو یکی از ثروتمندترین کمپانیهای جهان است و اکونومیست آن را «احتمالاً» باارزشترین کمپانی جهان میخواند.
موج بزرگی که با انتشار خبر خصوصیسازی آرامکوی سعودی ایجاد شده، میتواند ماجرای اعدام شیخ نمر باقر النمر و حملات مشکوک به کنسولگری سعودی در مشهد و سفارت سعودی در تهران را توضیح دهد.
«شیادی بازار بورس» روشی ناشناخته برای کسب سودهای عظیم مالی نیست. معروفترین نمونههای آن در سال ۱۸۱۴ در دو نوبت رخ داد؛ بار نخست، انتشار خبر جعلی مرگ ناپلئون که بازار بورس لندن (سیتی) را به هم ریخت و بار دوم، خبر جعلی شکست دوک ولینگتون، فرمانده ارتش بریتانیا، در جنگ واترلو با ناپلئون که به کاهش شدید ارزش سهام انجامید. کانونهای معین مالی و به طور مشخص ناتان روچیلد، صراف بزرگ لندن، از این ماجرا سودهای عظیم بردند.
«شیادی بازار بورس» در دهههای پسین سده نوزدهم و در تمامی دوران سده بیستم میلادی تا به امروز کاملاً مرسوم بوده است. برخی کودتاها و شورشهای غیرقابل توضیح به ویژه در آمریکای جنوبی و آفریقا را از این طریق میتوان توضیح داد. فلان کمپانی دارای امتیاز استخراج معدن طلا در فلان کشور، هدف رقبای توطئهگر قرار میگیرد. در کشور فوق، کودتا و هرجومرج رخ میدهد. کمپانی فوق ورشکست میشود و سهام آن به ثمن بخس در بورس به فروش میرسد. طراحان ماجرا سهام را میخرند و سپس امنیت و ثبات را به حوزه فعالیت کمپانی بازمیگردانند. سهام افزایش چشمگیر مییابد و سودهای بادآورده عظیم نصیب طراحان این بازی میشود. برخی کمپانیهای نامدار جهان، به ویژه رویال داچ شل (در حوزه انرژی) و ریوتینتو (در حوزه استخراج معادن) و اچ. اس. بی. سی. (در حوزه بانکداری)، به این گونه شیادیها و دستکاری (مانیپولاسیون) سیاسی در بورس شهرهاند.
بحرانی که به شکلی عجیب و سریع با اعدام شیخ نمر باقر النمر، روحانی معتدل مدافع حقوق شیعیان در سعودی، در روابط ایران با سعودی آفریده شد و حمله مشکوک به کنسولگری سعودی در مشهد و آتشسوزی در سفارت سعودی در تهران به آن دامن زد و موج بحران دیپلماتیک کنونی را آفرید، نمیتواند جدا از ماجرای خصوصیسازی «گرانترین کمپانی نفت و گاز جهان» تحلیل شود. کانونهایی که «شیادی بازار بورس» حرفه کهن آنهاست، میکوشند با ایجاد بحران در روابط با ایران، نیازهای کاذب نظامی ـ مالی برای آلسعود ایجاد کنند و از اینطریق فرایند خصوصیسازی آرامکو را سرعت دهند و نیز میخواهند از طریق ایجاد این بحران سهام صدها میلیارد دلاری آرامکو را به حداقل قیمت ممکن کاهش دهند؛ بنابراین، در پس حوادث کنسولگری سعودی مشهد و سفارت سعودی در تهران باید در پی طراحان و سازماندهندگان اصلی بود. منظور شبکههایی است که طی سالیان متمادی با کنشهای مشکوک مالی به ویژه در حوزه نفت و گاز ایران و عراق پیوند خوردهاند و به عنوان کارگزاران ایرانی مافیایی فراملیتی عمل میکنند که از خصوصیسازی آرامکو سودهای عظیم و کلان خواهد برد.